خمس حق آب زمین کشاورزی
در برخی از مناطق که به خاطر جیرهبندی، آب چاه کشاورزی خریداری میشود خریدار خمس آن را چگونه حساب کند؟
درهرحال این جزو سرمایه است و خمس آن باید طبق قیمت روز محاسبه شود.
درهرحال این جزو سرمایه است و خمس آن باید طبق قیمت روز محاسبه شود.
هرگاه بدون فرورفتن در دريا جواهرات را با اسبابى بيرون آورند و يا از روى آب دريا و يا از كنار دريا بگيرند، چنانچه قيمت آن بعد از كم كردن مخارج به حدّ نصاب برسد احتياط واجب آن است خمس آن را بدهند.
در حال حاضر معیار پرداخت خمس، پول موجود در هر کشوری است.
آری شامل مال میت نیز میشود و با اخراج خمس حلال میگردد.
هرگاه خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد، بعد صاحبش پيدا شود، بنابراحتياط واجب بايد عوض آن را به او بدهد، همچنين اگر مالى كه صاحبش را نمىشناسد به نيّت صدقه از جانب صاحبش بدهد و بعد صاحبش پيدا شود و راضى نشود.
لازم نيست به سيّد گفته شود كه اين پول خمس است، بلكه مىتواند بهعنوان هديه به او بدهد و نيّت خمس كند، همچنين در مورد سهم امام كه به اذن حاكم شرع به اشخاص مستحقی مىدهد.
هرگاه كافر ذمی زمينى را كه از مسلمانى خريده به مسلمان ديگرى بفروشد خمس ساقط نمىشود، همچنين اگر بميرد مسلمانى آن زمين را از او به ارث ببرد احتياط واجب آن است كه خمس آن را بپردازد، اگر كافر ذمی در موقع خريد زمين شرط كند كه خمس آن را ندهد، يا شرط كند كه فروشنده خمس آن را بدهد، شرط او باطل است و بايد خمس آن را خودش بپردازد، ولى اگر شرط كند فروشنده بهجای او مقدار خمس را بدهد عمل به اين شرط لازم است.
هرگاه چند نفر جواهراتى را از دريا بيرون آورند بنا بر احتياط واجب لازم نيست سهم هرکدام بهاندازه نصاب برسد، بلكه اگر مجموعاً بهاندازه نصاب باشد بايد خمس آن را بدهد.
كسانى كه كارشان غوّاصى يا بيرون آوردن معادن است هرگاه خمس آنها را بدهند و در آخر سال چيزى از مخارج سالشان زياد بيايد لازم نيست دوباره خمس بدهند.
سهم سادات را بدون اجازه مجتهد نمیتوان به سادات فقیر یا یتیم نیازمند یا سادات نیازمند وامانده در سفر (هرچند در محل خود فقیر نباشند) پرداخت (بنا بر احتياط واجب) و سهم امام علیهالسلام را نيز اگر بدون اجازه مجتهدی که از او تقلید میکند بپردازد قبول نيست، مگر اینکه مجتهد بعداً بپذيرد و اجازه دهد.
هرگاه به نام زید بگیرد و در مورد عمرو مصرف کند اشکال دارد و اگر براى یک عنوان کلی بگیرد در هر یک از مصادیق آن صرف شود مانعى ندارد.
با توجه به آنچه نوشتهاید، خمس دارد و ارزشافزوده در عرف نوعی منفعت محسوب میشود و اين نوع افزايش قيمت در مباحث فقهی بهعنوان زيادة سوقية معروف است؛ بنابراین با توجه به اینکه نوسانات محدود و کوتاه مدّت در عرف بازار هنوز به رسمیت شناختهنشده است و تنها در محافل علمى موردبحث است ربح در اینجا صدق میکند، توضیح اینکه در بعضى از جوامع کنونى کمترین تغییر در تورّم، در محاسبات بدهیها و مطالبات در عرف بازار لحاظ میشود، مثلاً بانکهای این کشورها هرسال، هنگامیکه بهره سپردهها را میدهند در کنار بهره، تفاوت تورّم را هم میپردازند، یعنى در عرف بازار آنها، محاسبه تورّم بهعنوان یک اصل اقتصادی شناختهشده است در این کشورها میتوان تورّم را در همه دادوستدها ملحوظ داشت ولى در عرف کشورهاى دیگر این مسئله فقط در محافل علمى مطرح است و میدانیم مسائل فقهى بر محور موضوعات عرفى دور میزند، نه موضوعات خاص محافل علمى.