شك در اعلم بودن چند مجتهد
اگر کسی شك در اعلم بودن چند مجتهد و عدم ترجيح یکی از آنها داشته باشد تکلیفش چیست؟
هرگاه شك در اعلم بودن چند مجتهد و عدم ترجيح یکی از آنها داشته باشد از هركدام بخواهد میتواند تقليد كند.
هرگاه شك در اعلم بودن چند مجتهد و عدم ترجيح یکی از آنها داشته باشد از هركدام بخواهد میتواند تقليد كند.
هرگاه شناختن «اعلم» بهطورقطع ممكن نشود، احتياط واجب آن است از كسى تقليد كند، كه گمان به اعلم بودن او دارد
کافی نیست و ملاك يقين است.
آرى مىتوانند به روحانى محل، كه مورد اعتماد آنهاست، رجوع كنند.
شکی نیست که علم و دانش همراه زمان در حال تطوّر و تکامل است؛ و همانگونه که در تعلیقه بر عروة الوثقى، مبحث عدم جواز تقلید ابتدایى از میّت، نوشتهایم، ممکن است بسیارى از مجتهدین زنده از مراجع گذشته اعلم باشند; چون مراجع زنده معلومات و دانش گذشتگان را بهاضافه علوم جدیدى در اختیاردارند. بدینجهت ممکن است در بین مراجع میّت کسانى باشند که از مراجع زنده استعدادى قویتر داشته باشند، ولى اطلاعات احیا ممکن است نسبت به اموات اقرب بهواقع باشد و ملاک اعلمیت، اقربیّت بهواقع است. همانگونه که ممکن است طبیب امروز از ابنسینا ماهرتر باشد; درحالیکه استعداد بوعلى بیشتر بوده است. همچنین در سایر علوم; و روشن است که علم فقه و اصول از این قاعده کلی مستثنا نیست و این دو علم دائماً در حال تطوّر و تکامل است.
«مجتهد» و «اعلم» را از سهراه مىتوان شناخت: اوّل: اينكه خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: اينكه دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند، بهشرط اينكه دو نفر عالم ديگر برخلاف گفته آنها شهادت ندهند. سوم: اينكه آنچنان در ميان اهل علم و محافل علمى مشهور باشد كه انسان يقين پيدا كند او اعلم است. اعلم کسی است که در استخراج احکام شرعی از ادلّه شرعیّه داناتر باشد.
از عالمى كه دو خبره بر اعلمیت او شهادت دادهاند تقليد مىكند.
اعلم بودن تنها به آگاهى و اعلمیت در علم اصول حاصل نمیشود بلکه شرایط دیگرى نیز دارد.
مجتهد متجزى از اهل خبره محسوب میشود.