تعریف شک و یقین و ظن در اصطلاحات فقهی
تفاوت شک و ظن در چیست؟
آنچه غیر از یقین باشد شک است و ظن احتمال قویتر را میگویند.
آنچه غیر از یقین باشد شک است و ظن احتمال قویتر را میگویند.
فتواى به احتیاط آن است که مجتهد دستور به احتیاط بدهد. مثلاً بگوید: «اگر دو ظرف آب وجود دارد و میدانی یکى از آن دو نجس است، امّا نجس را نمیشناسی باید احتیاط نموده و از هر دو اجتناب کنى.» ولى احتیاط در فتوا این است که مثلاً بگوید: «قناعت کردن به یک تسبیح اربعه در رکعت سوّم و چهارم اشکال دارد و احتیاط آن است که سه مرتبه بخوانى».
در جايى كه مجتهد صريحاً فتوا ندارد، بلكه مىگويد احتياط آن است كه فلان گونه عمل شود، اين احتياط را «احتياط واجب» مىگويند و مقلّد يا بايد به آن عمل كند و يا به مجتهد مساوی یا مجتهدی که بعد از مرجع تقلید فرد، اعلم از دیگر مجتهدان باشد مراجعه نمايد ولی اگر فتواى صريحى داده، مثلاً گفته اقامه براى نماز مستحب است، سپس گفته احتياط آن است كه ترك نشود، اين را «احتياط مستحب» مىگويند و مقلّد میتواند به آن عمل كند يا نكند.
در استحباب مطلق نیت قطعی میکند ولی در قصد رجا نیت قطعی ندارد بلکه نیت احتمالی دارد.
لازم و واجب معمولاً به یک معناست، ولى گاهى لازم مفهوم وسیعتری دارد و بر غیر احکام تکلیفى نیز اطلاق میشود.
در شروطى كه شرط واقعى هستند فرقى بين جاهلی که دسترسی بهجاهل قاصر (کسی یا چیزی ندارد تا علم پیدا کند) و جاهل مقصر (کسی که دسترسی دارد ولی پیگیری نکرده) نيست و فقدان اين شروط درهرصورت عمل را باطل مىكند، مانند طهارت از حدث يا استقبال قبله به معناى اينكه پشت به قبله نباشد همچنين وقت نماز و يا اركان نماز امّا بعضى شروط، شرط علمى هستند و در آنها ملاك علم مكلّف است. در هنگام فقدان اینگونه شروط بين جاهل قاصر و مقصر فرق است و فقط جاهل قاصر معذور مىباشد مثل طهارت از خبث يا شرايط لباس مصلى يا افعالى در نماز كه ركن نيستند.
منظور از قاعده اقدام این است که انسان آگاهانه به ضرر خود اقدام کند، مثلاً جنسى را که میداند هزار تومان ارزش ندارد به خاطر ملاحظاتى آن را به این قیمت خریدارى کند.
در مواردی که ادله ابهام شدید دارد مرجع برای رعایت حال خود و مقلدین حکم به احتیاط میدهد.
مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومى دارد و در فقه مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مفهومى دیگر. آنچه ازنظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه میشود: اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است. دوّم: حفظ نظم جامعه بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل میگیرد زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است که انحراف از آن جایز نیست. سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهم و مهم است یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهم را ترجیح داد و مهم را فداى آن کرد. براى مثال در قسمت اوّل، میتوان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیسجمهوری و نمایندگان و انتخابکنندگان را در نظر گرفت؛ و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى و بخش مهمی از نظام پولى و مسائل اقتصادى امروز را، بهعنوانمثال میتوان ذکر کرد؛ و در قسمت سوّم محدود کردن پارهای از معاملات و صادرات و واردات کشور که سلطه مردم را بر اموالشان محدود میسازد، ولى اهداف مهمی را احیا میکند، مثال خوبى است.
صباح اول روز و وقت پيدا شدن سرخى آفتاب در افق است؛ و مساء آغاز شب است و گاه به انتهای روز نیز اطلاق میشود و گاه بعدازظهر تا نصف شب را مساء میگویند.
احتیاط اگر همراه با فتوا باشد مستحب است و اگر بدون آن باشد واجب است.