مفهوم استیجار
منظور از استیجار که در رساله آمده است، به چه معنا است؟
استیجار در مورد عبادات به این معنی است که فردی با دریافت مبلغی قبول کند کاری (مثلاً حج نیابتی) انجام دهد.
استیجار در مورد عبادات به این معنی است که فردی با دریافت مبلغی قبول کند کاری (مثلاً حج نیابتی) انجام دهد.
این کار اشکال دارد.
شخصى كه میخواهد از طرف ديگرى نماز يا روزه، يا عبادت ديگرى، بهجا آورد بايد در موقع نيّت، میت را معيّن كند، لازم نيست اسم او را بداند، همين اندازه كه علامت و نشانهای براى او در قصد و نيّت خود قرار دهد كافى است.
در استیجار، اجیر نمیتواند عبادت را به دیگری واگذار کند مگر اینکه اجازه بگیرد؛ (ظاهر استیجار مباشرت است) و در نمازهای استیجاری که دفتر ما به دیگران میدهد، چون قرائت در نماز کنترل میشود، اجازه نمیدهیم به فرد دیگری واگذار کند؛ بنابراین نمیتواند یک نفر نماز استیجاری بگیرد و از جمعی درخواست کند همه باهم بهصورت جماعت نماز را انجام دهند؛ هرچند رعایت ترتیب در بین ایّام لازم نیست، ولی چون قرائت جماعت کنترل نشده است نمیتوانیم اجازه دهیم.
درصورتیکه نماز استیجارى از کسى باشد که بهطورقطع نماز از او فوتشده، امامت چنین کسى اشکالى ندارد.
هرگاه شخص اجير پيش از تمام كردن نماز و روزهاى كه اجیرشده بود از دنيا برود درحالیکه اجرت همه آنها را گرفته، اگر شرط كرده باشند تمام نمازها را خودش بهجا آورد بايد اجرت مقدارى را كه نخوانده از مال او برگردانند و اگر چنين شرطى نكردهاند بايد ورثه از مال او كسى را اجير كنند تا باقيمانده را بجا آورد و اگر مالى ندارد چيزى بر ورثه واجب نيست، ولى بهتر است دين میت را ادا كنند.
شخص نايب بايد خود را بهجاى میت فرض كند و عبادتى را كه بر ذمّه اوست قضا نمايد.
در این موارد باید طبق قرارداد و اگر قراردادی نبوده طبق عرف عمل شود و درهرصورت باید به همان فرد یا مرکزی که نماز یا روزه استیجاری و مانند آن را به شما واگذار کرده مراجعه نمایید و تکلیف را روشن نمایید و چنانچه به آنها دسترسی ندارد به وظیفهی خود عمل کرده و درصورتیکه یقین دارد صاحبش راضی است میتواند در پول تصرف کند و الا باید رد مظالم بدهد.
شخصی که نماز و روزهی قضا دارد میتواند نائب شود و اشکالی ندارد.
نائب شدن غیر بالغ اشکال دارد.
مرد میتواند براى زن و زن براى مرد نيابت كند و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز باید به وظيفه خودش عمل نمايد، نه وظيفه میت و لازم نيست قضاى نمازهاى میت به ترتيب خوانده شود، خواه ترتيب آن را بداند يا نداند، مگر در مورد ظهر و عصر، يا مغرب و عشا از يك روز كه رعايت ترتيب در آن لازم است.