عدم جواز مشروط کردن صحت عقود شرعیّه به ثبت در دفاتر رسمی
آیا دولت اسلامى میتواند به علّت مصالحى مهم، صحت بعضى از عقود یا ایقاعات (مثل ازدواج یا طلاق) را منوط به ثبت در دفاتر رسمى کشور، یا منوط به گذراندن مراحل خاصی کند؟
صحت عقود منوط به ثبت در دفتر نیست; ولى میتوان به خاطر مصالحى براى متخلّفان مجازاتی قائل شد.
حکم استفاده شخصی مسئولین از خودروی بیتالمال
اینجانب مشغول خدمت مقدس سربازی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ دراینارتباط یک اتومبیل در اختیار من قرار دادهشده تا به امور رانندگی یکی از مسئولین نظامی بپردازم. ایشان در خارج از وقت اداری از من و اتومبیلی که ذکر شد، در امور شخصی خود استفاده میکند. هنگامیکه از علت این کار سؤال نمودم، پاسخ دادند: بعضی از مسئولین به دلیل موقعیت کاری که دارند، مجاز به این کار میباشند. تکلیف بنده در این رابطه چیست؟
درصورتیکه ایشان اظهار میدارد که مجاز به این کار است، براى شما اشکالى ندارد.
حکم فقهی پول یارانه و تصرف در آن
با توجه به اینکه دولت مبلغی بابت یارانه پرداخت میکند؛ آیا تصرف در این پول ازنظر شرعی حلال است؟ ضمناً این پول نبرده رنج، به چه عنوان فقهی پرداخت میشود؟
ظاهراً این پولها در حکم هبه است و استفاده از آنها اشکالی ندارد.
حکم استفاده از بیتالمال در تبلیغات انتخابات
استفاده کردن کاندیداها از امکانات بیتالمال در راستاى شناساندن خود به مردم چه حکمی دارد؟
بیتالمال مصارف خاصی دارد که باید در آن مصرف گردد.
کسی که به یارانههای پرداختی نیازی ندارد
1 ـ در صورت عدم نیاز به یارانه، بهتر است به دولت برگشت داده شود یا اینکه به فقرای خانواده داد؟2 ـ در صورت عدم نیاز به یارانه آیا گرفتن و خرج کردن آن اشکال دارد؟
افرادی که نیازمند نیستند اقدام به گرفتن یارانه نکنند و در صورت دریافت آن را به بیتالمال برگردانید تا مسئولین مربوطه در این زمینه تصمیم بگیرند و اگر امکان بازگرداندن به بیتالمال نیست آن را به فقرای خانواده دهید.
ماهیت فقهی حقوق بازنشستگی
ماهیت فقهی حقوق بازنشستگى را بیان فرمایید؟
ماهیت فقهی حقوق بازنشستگى را میتوان از دو طریق حل کرد:الف) اینکه آن را بهعنوان یک عقد جدید از عقود مستحدثه که تابع عقد قرارداد خواهد بود منعقد کنند که باید شرایط عمومى عقود را داشته باشد، یعنى طرفین عقد معیّن، عاقل، بالغ و بوده باشند و ابهاماتى که در گوشه و کنار عقد بازنشستگى است نظر به اینکه جنبه سفهى به این عقد نمیدهد بلکه جنبه عقلایى آن محفوظ است ضررى به صحت این عقد نمیزند و درواقع این عقد و قرارداد، شبیه عقد و قرارداد بیمه است که بهعنوان یک عقد مستقل قابلقبول است و مشمول آیه شریفه (أُوفُوا بِالْعُقُودْ) است و ابهاماتى که ازنظر مقدار وجه پرداختى یا مانند آن وجود دارد ضررى به آن نمیزند و همچنین مسئله ربا، نه در عقد بیمه جارى است و نه در عقد بازنشستگى.ب) این مسئله با تمام ویژگیها و مقرراتش بهصورت شرط ضمن العقد در قرارداد استخدام اخذ میشود و ابهاماتى که در آن وجود دارد مانع از صحت آن نیست همانگونه که در بالا نیز اشاره شد.
حکم خریدوفروش آرد در نانواییها
نظر حضرتعالی در مورد فروش آرد یارانهای به مردم چیست؟ نانی که از این آرد پخته میشود حلال است؟
اگر از آن نان بپزند برای کسانی که از آن نان استفاده میکنند اشکالی ندارد؛ ولی اگر فروشنده پول بیشتری بگیرد، برای او جایز نیست.
وضع قوانین خاص توسط اهالی روستا
معمولاً مردم دردهات براى حفظ نظام، قوانینى جعل میکنند. ازجمله اینکه اگر کسى دامهای خود را در زمین، یا مزرعه دیگرى بچراند و به زراعت دیگران ضرر برساند، مبلغ معیّنى از صاحب دام میگیرند، در صورت امتناع از پرداخت مبلغ، همان دامى را که ضرر رسانده توقیف نموده و چنانچه ظرف سه روز جریمه را پرداخت نکند، دام را فروخته، پول جریمه را برداشته و آن را در موارد نیاز عمومى روستا خرج میکنند. اولا: تعیین چنین قوانین و جرائمی در چنان مواردى مجاز است؟ و ثانیاً در صورت جواز، آیا بهجای هزار تومان پول جریمه در صورت امتناع، میتوانند دام او را بفروشند و همه پول آن را در مورد نیازهای عمومى روستا مصرف کنند؟ البتّه باید توجّه داشت که اگر در چنین جاهایى نظم و قوانینى وجود نداشته باشد، صد در صد نظام روستا از بین میرود و حقّ ضعفا و یتیمان و بیسرپرستان پایمال میشود.
اگر حفظ نظم در آن محیط منوط به اینگونه امور است، مانعى ندارد، بهشرط اینکه زیر نظر مجتهد، یا کسى که از طرف او مأذون است و با رعایت موازین شرع، انجام گیرد؛ و درهرصورت جرائم باید عادلانه باشد و زائد بر آن را به صاحبش برگردانند.
ولایت بر مال غائب
ولایت بر مال غایب در صورت فقدان ولى به عهده چه کسى است؟
در صورت نبودن ولى، ولایت بر مال شخص غایب با حاکم شرع یا کسى که حاکم شرع تعیین کرده است بلکه در صورت وجود ولى نیز احتیاط واجب اجازه گرفتن از حاکم شرع است.
تبیین ولایت مطلقه فقیه
امروزه بحثى مهمی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه یا غیر مطلقه مطرح است و جنابعالى نیز در کتب فقهى خود به این بحث اشارهای کرده و فرمودهاید: معناى کلمه مطلقه باید معلوم باشد. بنده معنایى براى این کلمه عرض میکنم و صرفنظر از اینکه شما این معنا را قبول، یا ردّ بکنید (هرچند در صورت عدم پذیرش، بسیار ممنون، بلکه خواهشمندم، دلیل آن را بیان فرمایید تا مزید هدایت باشد) آیا شما به این معنا ولایتفقیه را قبول دارید؟مستحضر هستید که این بحث توسّط امام راحل رحمهالله اینچنین مبسوط مطرح شد. ولى ما در کتابى که ایشان در این زمینه دارند عنوان «ولایت مطلقه» را ندیدیم. آنچه ایشان میفرمودند این بود که ولایتفقیه از حیث دایره، همان اختیارات معصوم (علیهالسلام) را دارد. پس این معنا بعد از ایشان یا در زمان ایشان (ولى نه توسّط ایشان) مطرح شد. بههرحال در این رابطه سه نظریه میتوان اظهار کرد:1 ـ ولایتفقیه همه اختیارات معصوم (علیهالسلام) را دارد؛ الا ما خرج بالدلیل.2 ـ ولایتفقیه همه اختیارات معصوم را ندارد و در محدوده قانون اساسى هم نیست، بلکه تمام این حکومت در اختیار شخصیت حقوقى (فقهى و تقوایى) اوست؛ و هر جا امرونهی و اصلاحى لازم ببیند حقّ دخالت دارد.3 ـ ولایتفقیه در چهارچوب قانون اساسى است.نظریه سوّم اشکالات عدیدهای دارد؛ ولى هماکنون در عرصه سیاست سوّمى و اوّلى معمولتر است. لطفاً در مورد معناى موردنظر و اینکه چطور آن معنا از ادله استفاده میشود، توضیحاتى بفرمایید؟مستحضر هستید که این بحث توسّط امام راحل رحمهالله اینچنین مبسوط مطرح شد. ولى ما در کتابى که ایشان در این زمینه دارند عنوان «ولایت مطلقه» را ندیدیم. آنچه ایشان میفرمودند این بود که ولایتفقیه از حیث دایره، همان اختیارات معصوم (علیهالسلام) را دارد. پس این معنا بعد از ایشان یا در زمان ایشان (ولى نه توسّط ایشان) مطرح شد. بههرحال در این رابطه سه نظریه میتوان اظهار کرد:1 ـ ولایتفقیه همه اختیارات معصوم (علیهالسلام) را دارد؛ الا ما خرج بالدلیل.2 ـ ولایتفقیه همه اختیارات معصوم را ندارد و در محدوده قانون اساسى هم نیست، بلکه تمام این حکومت در اختیار شخصیت حقوقى (فقهى و تقوایى) اوست؛ و هر جا امرونهی و اصلاحى لازم ببیند حقّ دخالت دارد.3 ـ ولایتفقیه در چهارچوب قانون اساسى است.نظریه سوّم اشکالات عدیدهای دارد؛ ولى هماکنون در عرصه سیاست سوّمى و اوّلى معمولتر است. لطفاً در مورد معناى موردنظر و اینکه چطور آن معنا از ادله استفاده میشود، توضیحاتى بفرمایید؟
ظاهراً تمام کسانى که در رابطه با ولایتفقیه بحث کردهاند، حتّى امام راحل (قدس سره) آن را مقیّد به رعایت مصالح مسلمین نمودهاند. هیچکس نمیگوید: «اگر مصلحت مسلمین جنگ است، فقیه حق دارد حکم به صلح کند و اگر مصلحت مسلمین صلح است، فقیه حق دارد برخلاف آن، دستور جنگ بدهد». اصولاً این ولایت براى حفظ مصالح اسلام و مسلمین است، نه برخلاف آن. وقتى این اصل را بپذیریم، محدوده ولایتفقیه مشخص میشود؛ و منظور از مطلقه، همان مطلقه در دایره مصالح اسلام و مسلمین است. حتّى درباره معصومین (علیهمالسلام) نیز مسئله غیرازاین نیست. امام حسن (علیهالسلام) به خاطر مصالح اسلام و مسلمین صلح کرد؛ و امام حسین (علیهالسلام) به خاطر مصالح اسلام و مسلمین جنگید و شهید شد. خداوند حضرت یونس (علیهالسلام) را به خاطر ترک اولى که به مصالح غیر واجبه امّت مربوط میشد، در شکم ماهى زندانى کرد. شرح بیشتر در این مختصر نمیگنجد.