فسخ لفظی
آیا براى فسخ معامله علاوه بر فسخ لفظى لازم است کارى کند که دلالت بر فسخ داشته باشد؟
فسخ لفظى بهتنهایی کافى است همانگونه که فسخ عملى نیز بهتنهایی کافى است.
فسخ لفظى بهتنهایی کافى است همانگونه که فسخ عملى نیز بهتنهایی کافى است.
در برخى موارد فروشنده یا خریدار میتوانند معامله را به هم بزنند که ازجمله آنهاست:1. خریدار یا فروشنده گولخورده و مغبون شده باشد.2. در هنگام معامله قرارداد کردهاند که تا مدّت معیّنى، هردو یا یکى از آنها بتوانند معامله را به هم بزند; مثلاً هنگام خریدوفروش بگویند، هر کس پشیمان شد تا سه روز دیگر میتواند پس بدهد.3. خریدار و فروشنده از محل معامله متفرّق نشده باشند، مثلاً از صاحب مغازه کالایى را خریدارى کرده، قبل از آنکه آن محل را ترک کند میتواند آن را پس بدهد.4. کالایى که خریده است معیوب بوده و بعد از معامله بفهمد.5. فروشنده براى کالاى خود که خریدار آن را ندیده، خصوصیّاتى را بیان کرده و بعداً معلوم شود آنگونه نبوده است; مثلاً بگوید این دفتر 200 برگ است بعداً معلوم شود کمتر است.
اگر شرط کرده باشند که ثمن در زمان معینی پرداخته شود و به این شرط عملنکرده، بایع حق فسخ دارد. در غیر این صورت حق فسخ ندارد.
اگر دهنده و گیرنده پول کارشان در ارتباط با آن معامله بوده، نیمى از معامله فسخ میشود و اگر قصد دیگرى مانند وام داشته باشند معامله به قوّت خود باقى است.
درصورتیکه زمان نسبتاً زیادی گذشته باشد و تورم قابلملاحظهای وجود داشته باشد میتواند معادل تورم متوسط اجناس را بگیرد.
هر که ديگري را فريب دهد فریبخورده میتواند معامله با او را فسخ کند.
خیار فسخ ندارد ولى میتواند حقّ خود را مطالبه کند.
اجاره نیز فسخ میشود و در صورت فسخ بایع حق دارد خواستار خروج مستأجر شود.
در مورد تأخیر ثمن هرگاه تأخیر کند باید میزان تورم متوسط اجناس را بر آن بیفزاید و در مورد تأخیر مبیع اگر واقعاً خسارتی وارد شود غیر از عدم النفع باید جبران کند.
فسخ او صحیح است و باید یکمیلیون تومان را به خریدار بدهد.