منظور از ضرر در فقه
آیا در فقه، ضرری که در عرف بهعنوان ضرر قابلتوجه شناختهشده، حرام است یا ضرری که طبق عقل و واقعیت باشد یا هر دو؟
آنچه عرفا ضرر محسوب شود حرام است.
آنچه عرفا ضرر محسوب شود حرام است.
منظور از عرفان نظري آن است که انسان از طريق مطالعات علمي آشنا به صفات الهي گردد و خدا را تا آنجا که براي بشر امکان دارد بشناسد و رفتن اين راه براي کساني که مسير عرفان عملي را نمیپیمایند نيز تا حدي امکانپذیر است.
منظور از ارحام در صلهرحم، تمام بستگان نسبی است ولی توجه داشته باشید صلهرحم یعنی پیوند با خویشاوندان، گاه با دیدار آنها حاصل میشود و گاه با نامه یا تلفن یا دعوت از آنان یا طرق دیگر تحقق مییابد و خویشاوندان خیلی دور را شامل نمیشود و مادام که محذور و مانع شرعی و عرفی در کار نباشد نباید قطع گردد.
معامله بيع شرط به اینگونه است كه مثلاً خانه صدهزارتومانی را با علم و آگاهى به پنجاههزار تومان مىفروشند و قرار مىگذارند اگر فروشنده در موعد مقرّر پول را پس بدهد مىتواند معامله را فسخ كند، اینگونه معامله اشكالى ندارد، بهشرط اينكه طرفين واقعاً قصد خریدوفروش داشته باشند، بنابراین اگر در معامله بیع شرط فروشنده در موعد مقرّر پول را پس ندهد جنس از آن خريدار خواهد بود.
کلی در معین حکم عین شخصى را دارد.
رباى در معامله آن است كه مقدارى از جنسى را كه با وزن يا پيمانه مىفروشند به زيادتر از همان جنس بفروشد، مثلاً يك من گندم را به يك من و نيم بفروشد، در روايات اسلامى مذمّت از ربا بسيار شده است و از گناهان بسيار بزرگ محسوب مىشود.
منظور از شکسته شدن ستون فقرات، شکسته شدن یکمهره یا بیشتر است و اگر مهرهها از هم جدا شود، آن نیز نوعى شکستگى است و دیه دارد.
اولاً: منظور از فساد بینى آن است که براثر عفونتِ جنایت، یا پاشیدن اسید، یا مانند آن، کل بینى از بین برود. ثانیاً در صورت فساد کامل، دیه کامله دارد و در صورت شکستن و فساد ناقص، اعم از اینکه جبران شود یا نشود، رجوع به ارش خواهد شد.
منظور از سوراخ کردن این است که مثلاً با نوک خنجرى ازیکطرف بینى بزنند و از طرف مقابل بیرون آید و در شرایط فعلى که بهراحتی قابلترمیم است، دیه تبدیل به ارش میشود.
قدر مسلّم از نافذه مواردى است که آلت جارحه به مقدار قابلملاحظهای در بدن نفوذ کند؛ مانند نیزه، خنجر، چاقو امثال آن، امّا جراحت وارده به یک انگشت، یا لب، یا مانند آن، مصداق نافذه نیست.
حدّ سرقت فقط بر کسانى اجرا مى شود که هتک حرز کنند، و مال را از حرز خارج نمایند و اجرای حد سرقت مشروط به مداخله اجرایى در سرقت است و افرادی که کارهایی را با قصد معاونتِ بر سرقت انجام داده باشند (خواه به صورت مباشرت بوده، یا تسبیب ) و شرایط دیگر در آن جمع باشد، همه آنها سارق محسوب مى شوند.