دیه فلج کردن گوش و بریدن آن
دیه ی فلج کردن گوش و بریدن گوش فلج چه مقدار است؟
دیه فلج کردن گوش دو ثلث دیه و بریدن گوش فلج ثلث دیه دارد.
دیه فلج کردن گوش دو ثلث دیه و بریدن گوش فلج ثلث دیه دارد.
حدّاقل دیه در اینجا دیه سرخ شدن است، که یک پنجم مثقال طلاست ( مثقال شرعى حدود 18 نخود است و مثقال معمولى 24 نخود) بنابراین، اگر به حساب مثقال معمولى باشد یک چهارم از آنچه در بالا گفتیم کم مى شود.
اگر کبودى متّصل واحدى بوده باشد، یک جنایت محسوب مى شود. و اگر دو کبودى جداگانه از هم باشد، دو جنایت حساب مى شود.
افراد از این جهت مختلفند، در صورتى که گوشت کافى نداشته باشد ملتحمه و مانند آن تصوّر نمى شود، ولى سمحاق و موضحه و مثل آن قابل تصوّر است.
جراحات وارده بر سر و صورت را شجاج گویند.
لاله هر دو گوش اگر از بیخ کنده شود دیه کامل دارد و امّا نسبت به بقیّه، اگر شنوایى از کار بیفتد آنهم دیه کامل دارد و منظور از فلج کردن گوش آن است که لاله چنان آسیب ببیند که خود را رها کند و مانند یک قطعه گوشت آویزان شود؛ و دیه فلج کردن دوسوّم دیه کامله است.
منظور از سوراخ کردن این است که مثلاً با نوک خنجرى ازیکطرف بینى بزنند و از طرف مقابل بیرون آید و در شرایط فعلى که بهراحتی قابلترمیم است، دیه تبدیل به ارش میشود.
اولاً: منظور از فساد بینى آن است که براثر عفونتِ جنایت، یا پاشیدن اسید، یا مانند آن، کل بینى از بین برود. ثانیاً در صورت فساد کامل، دیه کامله دارد و در صورت شکستن و فساد ناقص، اعم از اینکه جبران شود یا نشود، رجوع به ارش خواهد شد.
درصورتیکه از طریق جرّاحى امروز، کاملاً ترمیم شود باید ارش پرداخت شود؛ و چنانچه نقصانى باقى بماند، باید به نسبت محاسبه شود. در ضمن همانگونه که نوشتهاید دیه پلک بالا ثلث و پلک پایین نصف و باقیمانده (یک سدس) ملغى است.
فرقى میان اعضاى بدن نیست، در هر مورد پانزده درصد دیه عضو است.
دیهی این ضربه ثلث دیه قتل است و نسبت به نقص عضو دیه ندارد، امّا حالت فراموشکاری به مقدارى که حاصلشده است، ارش دارد یعنى آن را بهکل دیه عقل و هوشیارى که دیه کامل است میسنجند و به همان نسبت باید دیه بپردازند.