معیار و ملاک کثیرالشک شدن در نماز مستحب
در کثیرالشک بودن در سه نماز متوالی باید در نماز واجب باشد یا در نماز مستحب هم همین حکم را دارد؟
ملاک این است که در عرف بگویند زیاد شک میکند لذا فرقی بین شک در نماز واجب و مستحب نیست.
ملاک این است که در عرف بگویند زیاد شک میکند لذا فرقی بین شک در نماز واجب و مستحب نیست.
با توجه به اینکه نمیدانسته حداقل یک ماه به شکل مذکور مسافر است نمازهایی که شکسته خوانده صحیح است و از این به بعد چنانچه با ضمیمه دوهفتهای که رفتوآمد کرده یک ماه و بیشتر در رفتوآمد است نماز و روزه او کامل است.
هرچند قبلاً میگفتیم قاعدهی اولیه موافق با عدد چهار است ولی بر اساس روایات قائل به سه شوط و نیم میشویم که اگر از این مقدار بگذرد، در مواردی مانند از بین رفتن طهارت طواف قبلی صحیح است.
معیار مهرالمثل این است که ببینید در عرف محل چنین زنی با چنین شرایطی به تصدیق افراد آگاه معمولاً چقدر مهر دارد و اگر عرف محل از مسیر صحیح منحرف باشد باید عرف محلهای دیگر را در نظر گرفت.
درصورتیکه اختیار آن خانه یا زمین را به دست او دهد هرچند بهاندازه یک روز باشد قبض حاصلشده است به طرز جدی به او بگوید ما از طرف تو در آن خانه زندگی میکنیم.
معیار عرفی دارد.
بالاترین معیار ایمان و تقوا و اطاعت فرمان خدا و صفاتى است که موجب محبت و سازش با یکدیگر است.
در فرض سؤال تنها با دانستن اسم ممکن است شناخت حاصل نشود و باید طوری باشد که عرفا بگویند او را میشناسیم، مثلاً همسر فلان شخص یا خواهر فلان شخص یا ... باشد. حتی بگویند زن فلان بازیکن است یا خواهر فلان کارگردان است.
سنّ نُه و پانزدهسالگی سنّ تکلیف است و الزاماً سنّ ازدواج نیست، توضیح اینکه: ازدواج در صورتى جایز است که دختر یا پسر رشد جسمانى کافى براى ازدواج داشته باشد، البته درصورتیکه کارشناسان بهطور خاص یا بهطور عام تأیید کنند که فلان دختر یا پسر یا عموم دختران در محیط ما، در فلان سن، رشد جسمانى کافى براى ازدواج ندارند، ازدواج در چنین سنّى حرام است، به تعبیر دیگر، بلوغ بهحسب ادلّه شرع، چهار مرحله دارد:الف) بلوغ به معناى سنّ تکلیف و رعایت واجب و حرام و انجام نماز و مانند آن.ب) بلوغ به معناى آمادگى براى روزه، بهطوریکه مایه ضرر و زیان و بیمارى پسران و دختران نشود.ج) بلوغ براى ازدواج، بهطوریکه دختران ازنظر جسمى آمادگى کافى داشته باشند و خطر إفضاء و نقایص دیگرى در کار نباشد.د) بلوغ و رشد براى مسائل اقتصادى و مالى، بهطوریکه در معاملات مغبون نشوند. ازآنچه در بالا گفته شد، جواب سؤال روشن شد.
اگر حال يكى خطرناکتر است اولویت دارد و هرگاه ازنظر وضع پزشكى در شرايط مساوى باشند رعايت اولویتهای اجتماعى و اخلاقى بهتر است.
اینگونه امور فقط در صورت ضرورت جايز است و معيار ضرورت تشخيص عرف عام و صالح است.
معناى تمييز در امور مختلف متفاوت است و حقيقت آن تشخيص دادن خوب و بد درباره هر موضوعى است.