مدت زمان پاسخگویی به هر سوال بین 24 تا 72 ساعت است.

لطفا قبل از 72 ساعت از پیگیری سوال و یا ارسال سوال مجدد خودداری فرمائید.

از طریق بخش پیگیری سوال، سوال خود را پیگیری نمایید.

captcha
انصراف

زمان پاسخگویی به سوالات بین 24 تا 72 ساعت می باشد.

انصراف
چینش بر اساس:حروف الفباجدیدترین مسائلپربازدیدها

دیه بیماری که در اثر سهل‌انگاری پزشک دچار مرگ مغزی شده

خانم جوانى که حامله بوده بنا به تشخیص دکتر معالج از طریق سزارین تحت عمل جرّاحى قرارگرفته که متأسّفانه بعد از عمل دچار ضایعه شده است. بنا به تشخیص پزشک قانونى، بیمار در حال حاضر با توجّه به آسیب مغزى و اختلال هوشیارى بدون برگشت، به سطح هوشیارى قلبى در وضعیت نباتى به سر می‌برد و هیچ‌گونه ارتباطى با محیط اطراف ندارد و کلیّه حس‌ها، اعم از بینایى، شنوایى، صوتى، چشایى، جنسى و بویایى را ازدست‌داده است. سازمان نظام پزشکى علّت حادثه را عدم امکانات و تجهیزات بیمارستان عنوان نموده و مسؤولیت حادثه را متوجّه دکتر بی‌هوشی و پرستار بهبودى و مسؤولین بیمارستان دانسته است. حال با توجّه به اینکه مدّت چهار سال و چهار ماه است که بیمار در چنین وضعیتی بسر می‌برد و امکان دارد تا چند سال دیگر نیز این وضعیت به طول بیانجامد، سؤال این است که آیا براى هرکدام از اعضا و منافع باید دیه جداگانه پرداخت شود؟

چنانچه مرگ مغزى سرانجام منتهى به مرگ قطعى شود یک دیه بیشتر ندارد که در میان کسانى که عامل آن بوده‌اند به نسبت تقسیم می‌شود.

دسته‌ها: دیه منافع

پیوند عضو کسی که مرگ مغزی شده

تعدادى از بيماران به دليل ضايعات مغزى غیرقابل‌بازگشت، فعالیت‌های قشر مغز خود را ازدست‌داده و در حالت اغماى كامل بوده و به تحريكات داخلى و خارجى پاسخ نمی‌دهند، ضمناً فعالیت‌های ساقه مغز خود را نيز ازدست‌داده، فاقد تنفّس و پاسخ به تحريكات متفاوت نورى و فيزيكى می‌باشند. در این‌گونه موارد احتمال بازگشت فعالیت‌های مورداشاره، مطلقاً وجود نداشته و بيمار داراى ضربان خودكار قلب بوده، كه ادامه اين ضربان هم موقّتى و تنها به كمك دستگاه تنفس مصنوعى به مدّت چند ساعت و حدّ اكثر چند روز مقدور است. اين وضعیت در اصطلاح پزشكى مرگ مغزى ناميده می‌شود; از طرفى نجات جان عدّه ديگرى از بيماران منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است. با عنايت به اينكه اين اشخاص فاقد تنفّس، شعور، احساس و حركت ارادى هستند و هیچ‌گاه حيات خود را بازنمی‌یابند. لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:۱. در صورت احراز شرايط فوق، آيا می‌توان از اعضاى بدن آن‌ها براى نجات جان بيماران ديگر استفاده كرد؟۲. آيا صرف ضرورت نجات جان مسلمانان نيازمند به پيوند عضو، براى جواز قطع عضو كافى است، يا اذن قبلى و وصیت صاحب عضو نيز لازم است؟۳. آيا در صورت جواز قطع اعضا ديه، ثابت است، يا ساقط می‌شود؟۴. در صورت ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده كيست؟ پزشك يا بيمار؟۵. موارد مصرف ديه مذكور كدام است؟

۱. در موارد مرگ مغزى، بی‌صورتی كه در بالا ذكر شد، اگر موضوع قطعى و يقينى باشد، چنان فردى در این‌گونه احكام مانند ميّت است (هرچند پارهاى از احكام ميّت مانند غسل و نماز و کفن‌ودفن و غسل مسّ ميّت بر او جارى نمی‌شود) بنابراين برداشتن اعضاى او براى نجات جان مسلمانان مانعى ندارد.۲. در مواردى كه عضو را بعد از مرگ كامل برمی‌دارند و نجات جان ديگران منوط به آن است، اذن قبلى يا اجازه بازماندگان لازم نيست، هرچند بهتر است.۳. در مورد جواز قطع اعضا، احتياط دادن ديه است.۴. بر عهده كسى است كه عضو را قطع كرده است.۵. دركارهاى خير براى ميّت مصرف می‌شود.

احکام شرعی مرتبط با مرگ مغزی

درباره مرگ مغزى كراراً سؤالی کرده‌ایم و جواب فرموديد. اجازه دهيد آن را به‌صورت کلی‌تر مطرح كنيم: در مورد مرگ مغزى، كه مغز ازکارافتاده و تنها دستگاه‌های حياتى نباتى كار می‌کند و هيچ اميدى به بازگشت چنين كسى به حيات حيوانى و انسانى نيست، احكام مختلفى درزمینهی مسائل گوناگون حقوقى و مالى و پزشكى تصوّر می‌شود. لطفاً شرح جامعى درباره تمام اين مسائل هرچند به‌صورت فشرده بيان فرماييد.

با توجّه به اينكه پزشكان تصريح می‌کنند این‌گونه افراد مانند شخصى هستند كه مغز او به‌کلی متلاشی‌شده و يا سر از تن او جدا کرده‌اند، كه با كمك وسايل تنفّس مصنوعى و تغذيه، ممكن است تا مدّتى به حيات نباتى او ادامه داد، یک انسان زنده محسوب نمی‌شوند، درعین‌حال یک انسان كاملاً مرده هم نيستند. بنابراين، در احكام مربوط به حيات و مرگ بايد تفصيل داده شود. مثلاً احكام مسّ ميّت، غسل و نماز ميّت و کفن‌ودفن درباره آن‌ها جارى نيست تا قلب از كار بيفتد و بدن سرد شود. اموال آن‌ها را نمی‌توان در ميان ورثه تقسيم كرد و همسر آن‌ها عدّه وفات نگه نمی‌دارد تا اين مقدار حيات آنان نيز پايان پذيرد. ولى وكلاى آن‌ها از وكالت ساقط می‌شوند و حقّ خریدوفروش يا ازدواج براى آن‌ها، يا طلاق همسر از طرف آنان ندارند و ادامه معالجات در مورد آن‌ها واجب نيست و برداشتن بعضى از اعضاى بدن آن‌ها، درصورتی‌که حفظ جان مسلمانى متوقف بر آن باشد مانعى ندارد; ولى بايد توجّه داشت كه این‌ها همه در صورتى است كه مرگ مغزى به‌طور كامل و به‌صورت قطعى ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

دسته‌ها: مرگ مغزی

ادامه معالجه بیماران مرگ مغزی

بيماران مرگ مغزى در علم پزشكى اشخاصى هستند كه دچار توقّف تمامى فعالیت‌های شناخته‌شده مغزى شده، ولى قلب و بعضى از اعضاى ديگر بدن آن‌ها به كار خود ادامه می‌دهد. تنفّس در اين بيماران متوقف‌شده و با استفاده از دستگاه تنفّس دهنده (اسپيراتور) می‌توان تنفّس را برقرار كرد. این‌گونه بيماران در فواصل زمانى چند ساعت يا بيشتر نهايتاً دچار ايست قلبى و مرگ خواهند شد، آيا می‌توان با توجّه به فروض ذيل این‌گونه بيماران را از دستگاه تنفّس دهنده جدا نمود:الف) هزينه سنگين دستگاه‌های تنفس دهنده.ب) استهلاك اين دستگاه‌ها در حدّى كه در موارد ضروری‌تر کارایی كافى را نخواهد داشت.ج) تحمّل اضطراب و انتظار طولانى خانواده بيمار، درحالی‌که بيمار آن‌ها بهبود نخواهد يافت.د) وجود بيمارى كه شانس بهبودى بيشترى داشته و هم‌زمان محدودیت در تعداد دستگاه‌های تنفّس دهنده وجود دارد. نظر شما چيست؟

در فرض مسئله اگر به امور مزبور يقين حاصل شود در تمام موارد ادامه معالجه واجب نيست.

دسته‌ها: مرگ مغزی
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی