نبش قبر غیرمسلمان برای تشریح
آيا میتوان براى تشريح، جهت آموزش به علّت كمبود جسد و استخوان که بدون آنها آموزش امکانپذیر نيست، اقدام به نبش قبر غیرمسلمانان نمود؟
هرگاه مفسده خاصی بر آن مترتّب نشود، اشكالى ندارد.
هرگاه مفسده خاصی بر آن مترتّب نشود، اشكالى ندارد.
الف تا و) هرگاه وضع ظاهرى بيمار عدم بكارت باشد و بيمار طبيب را در جريان نگذارد، طبيب ضامن نيست، همچنين اگر برائت جسته و مقصّر نباشد. ولى درصورتیکه ظاهر او بكارت باشد، يا لااقل احتمال قوى برود كه باكره است و برائت هم نجسته باشد طبيب ضامن مهرالمثل است، مگر اینکه بتواند او را بهصورت اوّل بازگردانده در اینجا ارش نقص موقّت و هزینههای اضافى را میپردازد.
چنانچه قراينى كه نشانه اسلام است در آن قبر نباشد و آن قبر در بلاد اسلامى نباشد مانعى ندارد؛ و اگر مربوط به بلاد اسلامى است، ظاهر اين است كه جسد و قبر مسلمان است و احكام مسلمان بر او جارى میشود؛ و اگر در بلدى است كه هر دو گروه بهطور وسيع در آن هستند، در صورت ضرورت نبش آن مانعى ندارد.
هرگاه آن تشريح براى فراگرفتن علم پزشكى جهت حفظ جان مسلمين ضرورت داشته باشد و از غير اين راه دسترسى نداشته باشد، مانعى ندارد.
هیچکدام جايز نيست.
مادام كه ضرورت قطعى نباشد، جايز نيست.
جايز است، هرچند خودش قبل از مرگ اجازه نداده باشد؛ و احتياط آن است كه از اولياى ميّت اجازه بگيرند.
لازم است تا آنجا كه امكان دارد از جسدهاى ديگر استفاده شود.
درصورتیکه براى پيشرفت علم پزشكى جهت حفظ جان مسلمين ضرورتى داشته باشد و دسترسی به مرده غیرمسلمان نباشد به مقدار رفع ضرورت تشریح مانعی ندارد و با این شرایط شخص تشویقکننده ضامن نیست.
احتیاط آن است که دکتر دیه را بپردازد البته میتواند باکسانی که تشریح برای آنها نفعی دارد، شرط کند که آنها بپردازند.
تشريح مرده مسلمان براى مقاصد پزشكى با چند شرط جايز است:۱. مقصود یادگرفتن و تكميل اطلاعات طبی براى نجات جان مسلمان بوده باشد و بدون تشريح اين مقصود حاصل نشود.۲. دسترسى به مرده غیرمسلمان نباشد.۳. به مقدار ضرورت و احتياج قناعت شود و اضافه بر آن جايز نيست. با چنين شرايطى تشريح جايز، بلكه واجب است.
جز در موارد ضرورت براى تشريح و با رعایت شرایط آن، يا در مواردى كه معالجات ضرورى احیا بدون آن ممكن نيست، جايز نیست.