فوت بیمار در اثر تصرف در تجهیزات پزشکی نصب شده در بدن بیمار
برخی از تجهیزات پزشکی با کارکردی درمانی و دارای ارزش اقتصادی بالا در بدن بیماران قرار داده میشود، برخی از این تجهیزات کمکی هستند که بیمار بدون آن نیز میتواند ادامه حیات دهد در حالی که برخی از این ابزارها، مانند قلب مکانیکی، جزء اجزاء فرد بیمار شده که از کارافتادگی و یا خروج آن، مساوی با مرگ بیمار خواهد بود. با توجه به توضیحات فوق خواهشمند است پاسخ سوالات ذیل را مرقوم فرمایید:الف : برداشتن تجهیزات مزبور، در دو فرض مرده بودن فرد و یا زنده بودن چه حکمی دارد؟ ب : آیا بدن افراد مزبور در حالتهای مذکور و برای این تجهیزات حرز محسوب میشود یا خیر؟ ج: آیا سردخانه بیمارستان و یا قبر حرز برای این تجهیزات محسوب می شود یا خیر؟
در صورتی که در زمان حیات بدون اجازه بردارند شرعا جایز نیست و بعد از فوت اگر تجهیزات گران قیمتی باشد می توانند بردارند و تعلق به ورثه دارد و اگر چیزی بردارند که موجب مرگ شخص شود حکم قصاص جاری می شود و در فرض مذکور بدن و قبر حرز محسوب می شوند.
قصاص فرزند در قتل والدین
اگر فرزند مرتکب قتل والدینش شود قصاص دارد؟
در فرض سؤال قصاص می شود.
نپذیرفتن دیه از طرف قاتل و اصرار بر قصاص
اگر ولی دم مقتول بگویند که ما از قصاص گذشت کرده و دیه می خواهیم ولی قاتل بگوید که من به هیچ وجه دیه نمی دهم از زندگی سیر شدم ومی خواهم که قصاص بشوم در اینجا قاتل را باید قصاص کرد یا اینکه به پرداخت دیه محکوم می شود؟
در قتل عمد بدون جلب رضایت قاتل نمی توان او را مجبور به دیه کرد هرچند اولیاء مقتول راضی به دیه شوند.
قطع عضو از قاتل به جای قصاص
آیا اولیای دم می توانند به جای قصاص نفس عضوی از اعضای قاتل را قطع کنند؟ آيا رضايت و عدم رضايت قاتل در حالت فوق، تأثيري خواهد داشت؟
در فرض سوال جایز نیست و رضایت یا عدم رضایت قاتل تاثیری در حکم ندارد.
تفاوت داشتن حکم قصاص زن و مرد حتی در صورت شاغل بودن زن
در مورد حکم قصاص، تساوی حقوق زن و مرد در چیست؟ با توجه به این که در حال حاضر در برخی از خانواده ها نان آور خانواده زن است، مثل خانواده هایی که مرد آن معتاد بوده یا فوت کرده است و سرپرستی بچه ها و تأمین معاش آنها نیز با مادر است یا زن و مردهایی که هر دو شاغل بوده و در برخی از موارد حقوق ماهیانه زن بیشتر از مرد است. اگر مردی چنین زنی، را چه به عمد یا غیر عمد به قتل برساند، باز حکم او قصاص نیست و حتماً باید برای قصاص نیمی از دیه پرداخت شود؟
کراراً گفته ایم احکام و قوانین الهی تابع افراد و اشخاص نیست بلکه تابع نوع است، به این معنا که اگر مجموع مردان جامعه را با مجموع زنان مقایسه کنیم، بازدهی اقتصادی مردان به مراتب بیش از زنان است؛ بنابراین مصلحت شخصی معیار نیست بلکه مصلحت نوعی باید در نظر گرفته شود. در قوانین عرفیّه نیز چنین است، مثلاً می گویند: برای احراز فلان مقام، شخص باید دکترا داشته باشد، در حالی که عدّه ای از لیسانسه ها از عدّه ای از دکترها باسوادترند، حتی عدّه ای از کسانی که اصلاً مدرکی ندارند بسیار بافضیلت تر از گروهی از آن ها هستند که مدارک دانشگاهی دارند. در این گونه موارد معیار فرد نیست، بلکه معیار مجموعه هاست.