کتمان وخامت بیماری به خاطر مصلحت
گاه به خاطر مصالح بيمار يا اطرافيان وى مجبور به كتمان حقيقت هستيم. اين كار چه حكمى دارد؟
درصورتیکه مصلحت ايجاب كند اين كار لازم است.
درصورتیکه مصلحت ايجاب كند اين كار لازم است.
هرگاه بيمارى آنیک نفر خطر جانى دارد و بيمارى آن ده نفر خطرناك نيست، بايد اوّلى را مقدّم داشت.
درصورتیکه بیمار براثر اطلاع از بیماری خود دچار ناراحتی قابلملاحظهای شود یا درمان او به تأخیر افتد این کار جایز است.
با توجّه به اينكه ضربههای روحى از يكسو و هزینههای درمان از سوى ديگر كاملاً متفاوت است، طبيب بايد آنطرف را اختيار كند كه صدماتش كمتر است.
مانعى ندارد، مگر در مواردى كه آنها بر ضد مسلمين سوءاستفاده كنند.
درصورتیکه برفرض بیان واقعیت، ضربه سنگین و فوقالعادهای بر او وارد میشود، میتوان گواهی سلامت داد.
مداوا کردن فرد بهایی با رعایت موارد طهارت برای پزشک مانعی ندارد.
اين مسئله دو صورت دارد: گاه براى طبيب خوف ضرر حاصل میشود، يعنى احتمال قابلتوجهی نسبت به زيان داشتن روزه براى او حاصل میشود، در اينجا میتواند همان را به بيمار منتقل كند، چنانچه بيمار از قول طبيبخوف ضرر پيدا كرد روزه را ترك میکند. صورت دوّم آن است كه احتمال ضعيف و کمرنگی باشد، در اينجا نمیتوان ترك روزه را به بيمار توصيه كند.
با توجّه به اينكه اینگونه آزمایشها نوعى مشورت با طبيب است، کتمان کردن واقعیت خیانت در مشورت محسوب میشود و باید واقعیت را بگويد.
آنچه براى درمان او لازم است جایز است و بيش از آن مجاز نيست مگر به اجازه بيمار.
در صورت اوّل و دوّم با توجه به اينكه هر دو بيمار در شرايط مساوى قرار دارند طبيب مخيّر است، ولى اگر تعهّد شرعى نسبت به يكى از آنها دارد او را مقدّم دارد؛ و در صورت سه، بايد آن را كه خطرش بيشتر است مقدّم دارد.
تنها در موردى كه مصالح جامعه به خطر مىافتد لازم است آن را فاش كند و به مسئولين مربوطه اطّلاع دهد.