وظیفه پزشک نسبت بهتصریح به خطرناک بودن بیماری و تضعیف شدن روحیه بیمار
اگر پزشكى خطرناك بودن بيمارى بيمار و نااميد بودنش را از حيات بيمار به وى بگويد، اسباب نگرانى شديد روحى بيمار و كسان وى را فراهم مینماید. ولى از طرف ديگر براى گرفتن اذن از بيمار و كسان وى در صورت نياز به عمل جرّاحى گفتن آن لازم است؛ و چهبسا موجب میشود بيمار وصیت نمايد، يا امانات مردم را به آنان بازگردانده و از آنها كسب حلّيّت كند و خود پزشك هم مورد اعتراض بعدى بازماندگان بيمار نسبت به عدم اخبار به آنان در مورد خطرناك بودن بيمارى قرار نگيرد؛ و چنانچه خطرناك بودن بيمارى را اطّلاع ندهد، صدمه روحى و فكرى به بيمار وارد نمیشود ـ هرچند تأثيرى هم در جهت بهبودى مريض ندارد ـ اگر راه منحصر در گفتن صريح خطرناك بودن بيمارى و يا نگفتن باشد، طبيب چه بكند؟
معمولاً در اینگونه موارد راه سومى وجود دارد و آن اينكه با عبارات مناسبى از مريض و كسان او اجازه میگیرند و میتوان مطلب را براى بعضى از كسان او، كه روحيه بهترى دارند، بيان كرد. بنابراين ضرورتى ندارد كه همهچیز را با صراحت بگويد.