مصداق شستن در وضو
آیا هنگام شستن دست و صورت مرطوب کردن دست و کشیدن بر روی آنها کافی است؟
مرطوب کردن دست و کشیدن آن بر صورت و دست ها کفایت نمی کند و باید آب جاری شود، مگر این که مقدار رطوبت به مقداری باشد که آب جاری شود و از دست بریزد.
مرطوب کردن دست و کشیدن آن بر صورت و دست ها کفایت نمی کند و باید آب جاری شود، مگر این که مقدار رطوبت به مقداری باشد که آب جاری شود و از دست بریزد.
انجام این کاراشکالی ندارد.
در صورتی که قصدش آن باشد که فقط آنچه به پایین می کشد جزء وضوست مانعی ندارد.
در بین اعضاء وضو تنها جاى مسح بايد خشك باشد و خشک بودن بقیه اعضاء لازم نیست. البته اگر جای مسح نیز مختصرى رطوبت داشته باشد بطورى كه آب دست هنگام مسح بر آن غلبه كند اشكال ندارد.
اگر رطوبت كف دست خشك شود مىتواند از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح كند، ولى از آب خارج جايز نيست و اگر فقط به اندازه مسح سر رطوبت دارد سر را با همان رطوبت مسح كند براى مسح پاها از اعضاى ديگر، رطوبت بگيرد.
اشکال ندارد هر چند احتیاط در ترک آن است.
هرگاه زن در جايى وضو بگيرد كه نامحرم او را مىبيند وضوى او باطل نيست، هرچند گناه كرده است.
در شروطى كه شرط واقعى هستند فرقى بين جاهل قاصر و مقصر نيست و فقدان اين شروط در هر صورت عمل را باطل مىكند، مانند طهارت از حدث يا استقبال قبله به معناى اينكه پشت به قبله نباشد همچنين وقت نماز و يا اركان نماز امّا بعضى شروط، شرط علمى هستند و در آنها ملاك علم مكلّف است. در هنگام فقدان اينگونه شروط بين جاهل قاصر و مقصر فرق است و فقط جاهل قاصر معذور مىباشد مثل طهارت از خبث يا شرايط لباس مصلى يا افعالى در نماز كه ركن نيستند.
اشخاصی که جاهل به احکام می باشند باید به آنها تذکر داده شود اما اشخاصی که حکم را می دانند اما در تشخیص موضوع دچار اشتباه شده اند و جاهل به موضوع هستند لازم نیست به آنها تذکر داده شود، هر چند تذکر دادن کار مناسبی است.
وضو صحیح نمی باشد، زیرا اولاً این کار صدق غَسل (شستن) نمى كند و ثانيا اسلام از كسى اين افعال شاقّه را نمى خواهد؛ به چنين اشخاصى «فاقد الطهورين» گفته مى شود و فتواى ما اين است كه نماز را بدون طهارت بخوانند و بعدا بنابراحتياط واجب اعاده كنند.