کیفیت فسخ کردن عقد
اینکه گفته میشود زوج یا زوجه حق فسخ دارد این فسخ با عبارت یا عمل خاصی صورت میگیرد؟ آداب آن چگونه است؟
همینکه بگوید من عقد را فسخ کردم یا به هم زدم، به هر زبانی باشد کافی است.
همینکه بگوید من عقد را فسخ کردم یا به هم زدم، به هر زبانی باشد کافی است.
درصورتیکه قبلاً زوج و کسان او اظهار داشتهاند که از سلامت کامل برخوردار است، زوجه میتواند بهعنوان تدلیس، نکاح را فسخ کند، در غیر این صورت هرگاه ثابت شود زندگى با آن مرد مستلزم عسر و حرج شدید است، حق دارد از حاکم شرع تقاضاى طلاق کند و طلاق در این صورت جنبه خلع خواهد داشت که معمولاً با بذل مهریّه انجام میشود مگر اینکه با زوج توافق دیگرى شود.
هرگاه مرد بعد از عقد بفهمد كه زن او يكى از هفت عيب زير را دارد میتواند عقد را فسخ كند: 1- ديوانگى 2- بيمارى خوره 3- بيمارى برص (پيسى) 4- كور بودن 5- شل بودن بهطوریکه آشكار باشد. 6- افضا شدن (يعنى راه بول و حيض او، يا راه حيض و غائط او، يكى شده باشد و بهطور كلّى پارگى طورى باشد كه قابلاستفاده براى آميزش جنسى نباشد). 7- گوشت يا استخوان يا غدّهاى در او باشد كه مانع نزديكى شود.
هرگاه بعداً رضایت داده و با او زندگی کرده است اشکالی ندارد.
1- درصورتیکه زوج و زوجه قبل از عروسى باهم رفتوآمد داشته و خلوت میکردهاند، ادّعاى پسر پذیرفته نیست.2- آرى تا ثابت نکند، در فرضى که در بالا گفتیم، ادّعاى او پذیرفته نیست.3- در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.
مرد باید بهشرط خود عمل کند و اگر شوهر تخلّف نمود زن میتواند تقاضای طلاق نماید.
زن نيز میتواند در چند صورت عقد را به هم زند: 1- ديوانه بودن شوهر 2- نداشتن آلت مردى 3- ناتوانى از نزديكى جنسى (البته در این مورد باید به مرد مدّت یک سال مهلت داده شود) 4- بيضههاى او را كشيده باشند (تفصيل اين مسئله و مسئله سابق در کتابهای مفصّل فقهى آمده است).
چنانچه همسرش واقعاً در عسر و حرج شدید باشد و شوهرش راضی به طلاق وی نباشد میتواند از قاضی تقاضای طلاق کند.
این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست مگر اینکه قبلاً شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولى در فرض مسئله که مواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمیگیرد. امّا اگر خساراتى متحمّل شده، میتواند آن را از زوج بگیرد.
ظاهراً شامل عقد موقّت هم میشود.
هرگاه مرد يا زن بهواسطه يكى از عيوب موجب فسخ نکاح، عقد را به هم زنند احتياجى به طلاق نيست، همان فسخ كافى است.
نمیتواند با او زندگى کند و ازدواجش باطل است.