کفایت اشاره برای انعقاد عقد اجاره
کسی که توانایی بر حرف زدن ندارد برای انعقاد اجاره چه باید بکند؟
كسى كه توانايى بر حرف زدن ندارد اگر با اشاره بفهماند كه ملك خود را براى مدّت معيّن به مبلغ معيّن اجاره داده يا اجاره كرده صحيح است.
كسى كه توانايى بر حرف زدن ندارد اگر با اشاره بفهماند كه ملك خود را براى مدّت معيّن به مبلغ معيّن اجاره داده يا اجاره كرده صحيح است.
سرقفلیهای معمولی که برای مغازهها و اماکن دیگر قرار میدهند و توافق با مالک میشود مشروعیت دارد.و طریق انتقال آن با موافقت مالک معمولاً صورت میگیرد و قیمتگذاری بر اساس تراضی طرفین و گاه رجوع به کارشناس تعیین میشود.
اگر اجاره دهنده يا مستأجر بفهمد كه مغبون شده است و قبلاً از قيمت باخبر نبوده مىتواند اجاره را فسخ كند، ولى اگر در موقع اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حقّ فسخ ندارند در اين صورت نمىتوانند اجاره را به هم زنند.
اجاره با مرگ صاحبملک باطل میشود اما با مرگ مستأجر باطل نمیشود و آن حق تا آخر مدّت براى ورثه مستأجر باقى مىماند، ولى اگر شرط کردهاند كه مستأجر شخصاً از آن ملك استفاده كند نه ديگرى، صاحبملک حق دارد باقيمانده مدّت را فسخ كند.
کسی که اجاره داده خمس معدن ندارد و اجارهکننده خمس دارد پس از کسر مخارج.
كسى كه ملكى را اجاره كرده و سرقفلى نپرداخته هنگامىكه مدّت اجاره به سررسید حق ندارد بدون اذن صاحبملک در آنجا اقامت كند و اگر آن را تخليه نكند غاصب و ضامن ملك و ضامن مثل مالالاجاره است، خواه اجاره اوّل كوتاه باشد يا طولانى و خواه در مدّت اجاره ارزش ملك بالا رفته باشد يا نه و اگر كسى ملك را از چنين شخصى اجاره كند اجارهاش صحيح نيست، مگر اينكه صاحبملک رضايت دهد.
در وقف خاص (مانند وقف بر اولاد) چنانچه متولی، آن ملك را اجاره دهد و از دنيا برود درصورتیکه با مراعات مصلحت وقف و طبقات آينده بوده باشد اجاره باطل نمىشود، ولى اگر متولی نداشته باشد و طبقه اوّل آن را اجاره دهند و در بين مدّت اجاره بميرند، ادامه اجاره نسبت به آينده بدون اجازه طبقه بعد اشكال دارد و هرگاه مستأجر، مالالاجاره تمام مدّت را داده باشد آنچه مربوط به بعد از مرگ طبقه اوّل است گرفته مىشود و به طبقه بعد داده خواهد شد (بهشرط اينكه آنها اجاره را اجازه بدهند).
اجاره مزبور اشکال دارد مگر اینکه با صاحبخانه بهنوعی مصالحه نمایند.
اگر چيزى را كه اجاره كرده تلف شود، يا معيوب گردد چنانچه در نگهداری آن كوتاهى نكرده و در استفاده از آن زيادهروى ننموده باشد ضامن نيست، مثلاً اگر پارچهاى كه به خيّاط داده دزد ببرد يا در آتشسوزى از بين برود، درصورتیکه در حفظ آن كوتاهى نكرده باشد، مسئول نيست، ولى اگر براثر اشتباه يا هر علّت ديگر آن را با دست خود ضايع يا معيوب كرده باشد ضامن است، مگر اينكه عيب از خود جنس باشد، مثلاً جنس پارچه طورى است كه با اطو زدن خراب مىشود در اين صورت ضامن نيست.
هرگاه مدّت اجاره ملكى كه سرقفلى آن گرفتهشده تمام شود مالك موظّف است آن را به همان مستأجر يا شخص ديگرى كه او موافقت كند اجاره دهد و مقدار مالالاجاره به قيمت عادلانه روز با نظر كارشناس مورداطمینان خواهد بود.
هرگاه طبيب نسخهاى براى بيمار بنويسد يا دستورى به او بدهد و يا شخصاً دوا را به او بخوراند يا تزريق كند، چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضررى برسد يا بميرد ضامن است.
هرگاه طبيب به هنگام جرّاحى بيمار يا ختنه كردن كودك براثر سهلانگارى ضررى به بيمار يا كودك برساند، يا سبب مرگ او گردد ضامن است و همچنين اگر خطا كند و سبب زيانى شود، ولى اگر كوتاهى نكرده و مرتكب خطا نشده است، بلكه براثر عوامل ديگرى، بيمار معيوب گردد يا بميرد ضامن نيست بهشرط اينكه در مورد كودك با اجازه ولى اقدام كرده باشد.