بطلان عقاید فرقههای صوفی
نظر حضرتعالى در مورد عرفانى که قائل به «طریقت»، «وحدت وجود و موجود»، «حلول»، «اتحاد»، «مهدویت نوعیه»، «صلح کل»، «ترک عبادت»، «اتیان محرّمات» است، چیست؟ با توجّه به اینکه داشتن اینگونه عقاید، مستلزم انکار ضرورى دین است، آیا اینگونه افراد در حکم بقیّه کفّارند؟ و اگر کسى قبلاً در سِلک مسلمانها بوده ولى بعدها در اثر ارتباط با این فرق، داراى چنین عقایدى شده باشد و عقایدش را هم براى دیگران اظهار کند، آیا چنین کسى در حکم مرتد است؟
فِرَق صوفیّه عموماً گرفتار انحرافاتى هستند، بعضى بیشتر و بعضى کمتر، کسى که عقاید فوق را داشته باشد، مانند «حلول» و «اتّحاد» و «وحدت موجود» (نه وحدت مفهوم وجود) و «ترک عبادت» و «انکار محرّمات»، بهگونهای که مستلزم انکار توحید یا نبوّت شود در سلک کفّار است و اگر قبلاً مسلمان بوده و سپس به این عقاید معتقد شده، مرتد است و تا آنجا که ممکن است باید در رفع شبهات آنها از طرق منطقى کوشید و اگر ممکن نشد باید از آنها دورى کرد.