لزوم احراز عدالت شاهد در قضاوت و طریقه آن
آیا اثبات عدالت شاهد لازم است؟ طرق شرعى احراز عدالت شاهد در قضاوت چیست؟
اثبات عدالت شاهد لازم است و احراز آن مانند احراز سایر موضوعات است، از طریق علم و یقین، یا شیاع موجب اطمینان، یا حُسن ظاهر در برخوردها و معاشرتها که کاشف از تقواى باطنى باشد، یا شهادت دو شاهد شناخته شده بر عدالت او، حاصل مى شود.
عدم شرط عدالت در قسامه
آیا احراز عدالت در قسامه، همانند عدالت شهود، شرط است؟
احراز عدالت شرط نیست.
مبنای صدور حکم بر اساس علم قاضی
آیا احکامى که قضات بر اساس علم صادر مى کنند در آثار و احکام مانند احکام صادره بر اساس اقرار یا بر اساس بیّنه است و یا راه سوّمى است که ملحق به هیچ کدام نخواهد بود؟
در هر موردى باید تابع دلیل آن مورد بود مثلا در مسأله فرار از حفیره ادلّه شامل علم قاضى نمى شود و حدّ ساقط نمى گردد.
اعتبار اقرار شخص دیگر در نزد قاضی
آیا اقرار دیگری در نزد قاضی موجب لوث یا علم قاضی یا نوعی اماره قضایی می گردد؟
اگر نزد قاضی شهادت به اقرار بدهند حکم اقرار در نزد قاضی را دارد.
صدور حکم علیه متهم بدون محاکمه توسط قاضی
آیا حکم مجازات یا اعدام بدون محاکمه و یا محاکمه بدون شنیدن دفاعیات متهم شرعا جایز است و در صورت صدور چنین حکمی آیا گناهی بر قاضی صادر کننده حکم هست یا خیر ، وظیفه مجری حکم چیست ؟
قاضی باید دفاعیات متهم را کاملا بشنود آنگاه حکم دهد مگر در مواردی که محذور خاصی وجود داشته باشد و قاضی بدون شنیدن سخنان مجرم علم و یقین پیدا کند.
اعتبار مشاهده غیر مستقیم در شهادت به زنا
آیا در اعتبار مشاهده در شهادت بر زنا، مشاهده مستقیم شرط است، یا مشاهده غیر مستقیم نیز کافى است؟ مثلا اگر شهود از طریق آینه یا دوربین مدار بسته به صورت زنده و مستقیم صحنه را مشاهده کنند، آیا شهادتشان به عنوان بیّنه شرعى حجّت است؟
از طریق آینه و دوربین مانعى ندارد.
لزوم قسامه منسوبین مطّلع در صورت تعدّد آن در جراحات
آیا در صورت لزوم تعدّد قسامه در جراحات، منسوبین نزدیک مدّعى نیز لازم است قسم یاد نمایند، یا تکرار قسامه توسّط خود مدّعى کافى است؟ همچنین در صورتى که مدّعى علیه قسم یاد نماید باز هم تکرار وى یا تکمیل توسّط منسوبین در صورت علم به موضوع لازم مى باشد؟
آرى لازم است منسوبین مدّعى در صورت علم قسم یاد کنند، همچنین در صورتى که مدّعى علیه قسم یاد کند.
شرط پذیرش انكار بعد از اقرار به ولد
آیا در مورد انکار بعد از اقرار به ولد با توجه به مادّه 1161 قانون مدنى «هرگاه شوهر صريحاً يا ضمناً اقرار به ابوّت خود نموده باشد، دعواى نفى ولد از او مسموع نخواهد بود». و مادّه 1277 قانون مدنى «إنكار بعد از اقرار مسموع نيست، لكن اگر مقرّ ادّعا كند كه اقرار او فاسد، يا مبنى بر اشتباه، يا غلط بوده، شنيده مىشود همچنين در صورتى كه براى اقرار خود عذرى ذكر كند كه قابل قبول باشد ...» آيا در همه اقارير، مقرّ مىتواند ادّعا كند كه اقرار وى فاسد و مبنى بر اشتباه و غلط بوده، و دعواى او پذيرفته مىشود، امّا در مورد اقرار به نسب، حتّى دعواى فساد و اشتباه در اقرار نيز پذيرفته نمىشود، و به هيچ وجه دعواى نفى ولد مسموع نيست؟
انكار بعد از اقرار به ولد پذيرفته نيست، مگر اين كه واقعاً ثابت شود اشتباهى رخ داده؛ مثلًا بيگانهاى را به جاى فرزند تصوّر كرده است.
قبول اظهار نظر متخصص در شهادت لال
آیا درشهادت دو نفر که لال می باشند برای قبول اظهار نظر متخصص، عدالت شرط هست یاخبره بودن کفایت میکند؟
در فرض سوال متخصص و خبره و ثقه بودن که موجب اطمینان شود، کافی است.
حکم شهادت اهل سنّت یا اهل کتاب
آیا شهادت اهل سنّت در دعاوى مالى يا كيفرى چه علیه و یا به نفع شیعه باشد چه حکمی دارد؟ شهادت اهل كتاب له يا عليه مسلمانان چطور؟
شهادت اهل سنّت در صورتى كه از نظر اعتقادى مستضعف، و از نظر جنبه هاى عملى عادل بوده باشند، و فسقى از آنها ديده نشود، در تمام صورت هاى بالا پذيرفته می شود؛ ولى شهادت اهل كتاب له و عليه مسلمانان مقبول نيست؛ مگر در بعضى از موارد خاص، كه در بعضى از آيات قرآن ( مانند آيه 106 سوره مائده) به آن اشاره شده است.