تکلیف قاضی در صورت امتناع منکر از اتیان سوگند در دعاوی کیفری
هرگاه در قتل عمدى مورد از موارد لوث نبوده، و مدّعى هم بیّنه اى نداشته باشد، و به منکر اذن سوگند داده شود، چنانچه منکر از اتیان سوگند امتناع نماید، تکلیف چیست؟
در حدود و تعزیرات، همان گونه که در روایت آمده، مطلقاً قسم نیست; ولى در قصاص و دیه قسم راه دارد و احکام ردّ قسم در قصاص و دیات نیز جارى است. لذا در چنین مواردى مانند سایر موارد دعاوى عمل مى شود; یعنى حاکم بعد از منکر یمین را به مدّعى مى دهد، و با قسم خوردن او دعوى ثابت مى شود.
تعارض شهادت شهود با اقرار متهم به ارتکاب قتل
هرگاه اقرار متّهم به ارتكاب قتل، با شهادت شهود متعارض باشد حكم چيست؟
ولىّ دم اختيار دارد كه نسبت به مورد شهادت يا به مورد اقرار قصاص كند. و اگر نسبت به مورد شهادت قصاص كند، اقرار كننده بايد نيمى از ديه را به اولياى شخص مورد شهادت بپردازد، و اين مسأله صراحتا آورده شده و به آن فتوا داده شده است.
اقرار جداگانه دو نفر به قتل
نظر فقهاء در مورد ماده 236 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 ه.ش که اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار کند پس از آن دیگری به قتل عمدی همان مقتول اقرا نمایددر صورتی که اولی از اقرارش برگردد قصاص و دیه از هر دو ساقط می شود و دیه از بیت المال پرداخت می شود و این در حالی است که قاضی احتمال عقلایی ندهد که قضیه توطئه آمیز است چیست؟
این ماده قانونی از حدیث معتبری گرفته شده است و فقها به آن فتوا داده اند و بیت المال، دیه آن را می پردازد.
آثار تبعی حکم و اعاده حیثیت از نظر شرع
نظر شرع در مورد آثار تبعى حکم: افرادى که به حبس بالاى یک سال یا جریمه نقدى بیش از دویست هزار تومان و مانند آن محکوم مى شوند، این حکم آثارى دارد. از جمله این که این افراد حقّ استخدام شدن در ادارات دولتى و مانند آن را ندارند که اصطلاحاً این را آثار تبعى حکم مى گویند و یا در مورد اعاده حیثیّت: یعنى زایل شدن آثار تبعى حکم; مثلاً در حبسهاى جنایى، بعد از گذشت ده سال از محکومیّت آثار تبعى زایل مى شود چیست؟
آثار تبعى احکام، تابع قراردادها و مقرّرات است; یعنى هرگاه دولت یا هر شخص دیگرى براى استخدامهاى خود مقرّراتى وضع کند، کسى نمى تواند مانع آن گردد، و همچنین در مورد اعاده حیثیّت به معنایى که در بند ب سوال گفته شد.
تعریف و مصادیق واژه ناموس
نظر به اینکه در برخی از ابواب فقهی از واژه ناموس استفاده و آثار مهمی نیز بر آن بار شده لکن تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نشده و مصادیق واژه مذکور نیز روشن نمی باشد به نحوی که بین پژوهشگران و قضات در این خصوص اختلاف نظر و تفاوت رویه وجود دارد و برخی شمول آن را فقط نسبت به درجات و طبقات خاصی از اقربا و مخصوص بستگان اناث دانسته و برخی نیز بالعکس؛ لذا موجب امتنان خواهد بود تا نظر آن جناب مستطاب در خصوص معنا و مفهوم واژه ناموس و قلمرو و مصادیق آن مورد استفاده قرار گیرد.
ظاهرا این واژه در روایات نیامده بلکه در کلمات فقها و عامه مردم رواج پیدا کرده است و غالبا اشاره به همسر دارد ولی گاهی به معنای وسیع تر که حتی دختر، خواهر و مادر را شامل می شود اطلاق می گردد.لذا در هر مورد باید حکم مربوطه را در نظر گرفت و طبق ادله فقهی فتوا داد.
لزوم اجرای قسامه در محضر یک قاضی
نظر به این که قسامه به منظور تکمیل و تتمیم ظنّ و گمان حاکم دادگاه، و رافع تردید و شبهه وى براى رسیدن به یقین مى باشد، آیا استماع سوگند 50 نفر به وسیله دو قاضى جداگانه شرعاً اشکال دارد؟ آیا صدور حکم به اعتبار گزارش و صورت جلسه استماع سوگند به وسیله قاضى دیگر که در غیاب حاکم دادگاه تنظیم شده، جایز مى باشد؟
قسامه باید به طور کامل در محضر یک قاضى اجرا شود.
تفاوت تلقین با بیان حکم شرع توسط قاضی برای طرفین دعوی
نظر به این که براى قاضى جایز نیست به یکى از طرفین دعوا، یا به هر دو تلقین کند، آیا مى تواند طرفین دعوا را به مقرّرات و احکام شرع مقدّس آشنا کند؟
بیان احکام شرع براى طرفین دعوا، داخل در مسأله تلقین حرام نیست.
حکم دخالت قاضی در مصالحه طرفین دعوی
منظور از مصالحه قاضی بین طرفین دعاوی چیست؟ آیا قاضى محکمه نیز می تواند نقشى در این مصالحه داشته باشد، یا نباید مداخله کند؟
قاضى مى تواند به عنوان مصلح بین الناس ( نه به عنوان قضاوت ) در این گونه موارد دخالت کند.
مفهوم قسم جزء البینه
منظور از قسم جزء البینه چیست؟
قسم، مخصوص منكر نیست بلكه مدعی نیز می تواند با یادكردن قسم موجب فیصله دادن دعوا شود لذا در مواردی که عده شهود برای شهادت كافی نباشد، قسم مدعی را قسم جزء بینه می گویند البته قسم جزء بینه برای اثبات برخی دعاوی كارآیی ندارد.
مفهوم قسم استظهاری
منظور از قسم استظهاری چیست؟
قسم استظهاری قسمی است كه از میت به مدعی مرجوع شده است زیرا چه بسا میت با شاهد گرفتن و یا بدون شاهد گرفتن دین را ادا كرده باشد كه ما اطلاعی از آن نداریم این قسم برای نوع خاصی از دعاوی -كه دعوی دین بر میت باشد- كارآیی دارد و مورد آن جایی است كه “اصل حق” بر میت ثابت شده و “بقاء” آن در نظر حاكم مشكوك باشد كه در آن صورت، حاكم می تواند از مدعی بخواهد كه بر بقاء حق خود قسم یاد كند. در این مورد، كسی كه از او مطالبه قسم شده، نمی تواند قسم را به مدعی علیه رد كند. این سوگند در حقیقت برای تكمیل سائر دلائل است.