تعریف حَجْر
لطفاً بفرمایید که حَجْر به چه معنایی است؟
حالتی که باعث ممنوعیت از تصرف در اموال شود.
حالتی که باعث ممنوعیت از تصرف در اموال شود.
مانعى ندارد، يعنى بانك يا تاجر پولى را از كسى در محلی مىگيرد و حواله مىدهد كه از بانك يا طرفش در محل ديگر به آن شخص بپردازند و در مقابل اين حواله از صاحب پول چيزى مىگيرد، اين معامله حلال است خواه حقّ حواله را از خود آن پول كم كند، يا جداگانه بگيرد، همچنين اگر بانك يا موسسه ديگر، پولى را به شخص دهد و حواله كند كه اين شخص پول را در محل ديگر به شعبه بانك يا شخص معيّنى بپردازد و اگر مقدارى بهعنوان حقّالزحمة در اين حواله بگيرد نيز، اشكال ندارد.
در صورتي که عين همان طلاها را باز نگرداند اجاره مفهوم ندارد. بنابراين، راه صحيح براي آنچه معمول ميباشد، آن است که شخص خواهان اجاره، يک کيلو طلا از طلا فروش به قيمت مثلا يک ميليون و دويست هزار تومان در ذمه خود خريداري کند و طلا را تحويل بگيرد و بدهي در ذمه اوست، سپس يک کيلو طلا به صورت تحويل يک سال (سلف) به طلا فروش در مقابل يک ميليون از آنچه در ذمه اوست را بفروشد، که در رأس سال يک کيلو طلا به او بدهد و دويست هزار تومان باقيمانده در ذمه را نيز بپردازد.
از ساختن ظروف طلا و نقره و مزدى که در مقابل آن مى گیرند بنابر احتیاط واجب باید اجتناب کرد، همچنین از خرید و فروش آنها و پولى که در مقابل آن گرفته مى شود نیز اشکال دارد.
چنانچه به صورت دو معامله جداگانه انجام شود اشکالي ندارد يعني طلاي کهنه را به قيمت معين بفروشد و طلاي نو را به قيمت بالاتر بخرد.
ديه بر عهده صاحبکار نيست؛ مگر آنکه قبلاً شرط كرده باشند كه ديه او درهرحال بر عهده صاحبکار باشد، يا قانون كار ايجاب كند و آنها بر اساس قانون كار قرارداد بسته باشند.
اگر بانک اين مبلغ را بهعنوان جعاله به او داده، میتواند باقیمانده را در هرجایی که میخواهد هزينه کند.
اين مطلب تابع عرف محل است. اگر در عرف محل حقّى براى زارعين قائل هستند بايد مطابق آن عمل شود و اگر حقّى قائل نيستند حقّى ندارند.
حرام نیست اما خلاف احتیاط است.
درصورتیکه تمام یا عمده درآمدش از این راه باشد وام گرفتن از او جایز نیست ولی چنانچه درآمد دیگری نیز داشته باشد وندانید وام را از کدام درآمد میدهد برای شما اشکال ندارد.
«قرضالحسنه» و «گیرنده» هر دو بالغ و عاقل باشند و سفيه و ممنوع از تصرّف در اموال خود نباشند و اين كار را از روى اراده و قصد انجام دهند، نه اجبار و اكراه يا شوخى.
قرض بدون مدت یعنی قرضى که زمان پرداخت آن مشخّص نشده است.