نشانهگذاری دلیلی برای تملک
آیا نشانهگذاری برای عسل کوهی دلیل بر ملکیت است؟
اگر در اطراف آن نشانهگذاریهای روشنی کنند دلیل بر مالکیت است.
اگر در اطراف آن نشانهگذاریهای روشنی کنند دلیل بر مالکیت است.
زمینی که با آب وقف احیاء شده جزو موقوفات نمیشود ولی باید معادل قیمت آب را بدهد.
در صورتى که با موافقت حکومت اسلامى باشد، و لطمه اى به مسلمین نزند، مالک مى شود.
چنانچه آن منطقه جزء حریم روستا و آبادى معیّنى باشد، اهل آن آبادى حقدارند آن را در میان خود تقسیم کنند و بعد از تقسیم، هریک حقدارند علفها و هیزم آن را بچینند و اگر جزء حریم نباشد در صورتى حقدارند که آنجا را حیازت یا علامتگذاری و سنگچین کرده باشند.
این کار موجب احیای زمین برای خانهسازی است و موجب مالکیت است.
حریم قریه یا خانه، متعلق به اهالى قریه یا صاحبخانه است و ساختمان و تصرّف دیگرى در آن جایز نیست مگر به اذن ایشان.
آباد كردن و بهره بردارى از زمینهای مخروبه اى كه مالك نداشته و نفعش به كسى نمى رسد.
1. ظاهر ادلّه این است که این احکام مربوط به زمینهای موات است. ولى در زمینهای ملکى هم باید بهرهبرداری هرکدام از مالکین در حدّى باشد که در عرف عقلا معمول است و زائد بر آن درصورتیکه باعث ضرر بر دیگران شود، اشکال دارد.2. درصورتیکه چاه خشک شود و صاحبش از احیا آن صرفنظر کند، احداث قنات و چشمه دیگر مانعى ندارد.3. در موارد ممنوع احتیاط آن است که بر آن آب حکم آب غصبى را جارى کنند.4. محصولاتى که از آن به دست میآید، حرام نیست، ولى احتیاط آن است که نسبت به پول آب با شخصى که ضرر به او واردشده مصالحه کنند.
اگر شارع عام بوده (نه جاده خصوصى) مزاحمت جايز نيست.
در زمان حكومت اسلامى، احياء موات مىبايست با اجازه حكومت باشد و نمىتوان خودسرانه عمل كرد. پس ما فرق مىگذاريم بين زمینهای مواتى كه در زمان شاه احياء شده كه مالك مىشوند و بين زمینهایی كه الآن مخفيانه احياء مىشود، چون اراضى موات جزء انفال محسوب مىشود كه از اموال امام است و زمانى كه نائب امام مسلط باشد نمىتوان بدون اجازه او اقدام كرد.
در تحجير املاك بلا صاحب مرور زمان وجود ندارد، بلكه معيار آن است كه يقين به اعراض صاحب اصلى پيدا كنيم؛ خواه يقين در يك روز پيدا شود، يا پنجاه سال.
درصورتیکه آن زمین در موقع خریداری احیاء شده بوده است نمیتوان مزاحم صاحب زمین شد.