فروش علفهای مراتع اطراف روستا که بین اهالی تقسیمشده
در بعضى از مناطق روستایى مرسوم است که مردم، کوه و صحرا و مراتع را بین خود تقسیم میکنند و در آنجا کشت میکنند و از علفهای آن استفاده میکنند، با توجّه به این موضوع اگر کسى علفهای محدوده شخص دیگرى را درو کند آیا صاحب آن محدوده میتواند آن علفها را براى خود بردارد یا علفهای خود را بفروشد و پول آن را بگیرد؟
در فرض سؤال صاحبملک حق دارد علفهایى را که بدون اجازه او کندهاند را ببرد و یا با گرفتن پول رضایت دهد که دیگری آن علفها را برای خودش بکند.
حیازت مستلزم وارد آمدن ضرر به سابقین
با توجه به حرمت مالکیت اشخاص و قاعده فقهی سبق، چنانچه عدهای از افراد پائیندست یک رودخانه نسلاندرنسل حق آبه از یک رودخانه داشته باشند و حق آبه آنها نیز در اسناد مالکیت و اداره ثبتاسناد و املاک به ثبت رسیده باشد چنانچه افراد دیگری قصد مالکیت و حیازت اراضی بالادستی و احداث باغ و خانه جدید داشته باشند و برای پاییندستیها ایجاد تضییق نماید چه حکمی دارد؟
اگر کار فرد جدید مزاحم حق سابقین باشد جایز نیست.
بایر شدن زمین موات بعد از احیاء شدن
اگر فردي زمين مواتي را احيا کند ولي بعد از مدّتي مجدداً باير شود و ساليان طولاني بگذرد، آيا از ملکيت مالک خارج میشود؟
در اينجا زمين، باير محسوب میشود و در ملک او باقي میماند، مگر اینکه اعراض کرده باشد يعني از زمين صرفنظر کند يا اعراض عملي ثابت شود؛ ولي اگر اعراض نکند هرچند مدّت طولاني بگذرد مالک است و زمان دخالتي ندارد.
احیای زمین موات بهواسطه اجیر
اگر زمین موات را من پیدا و مشخص کنم ولی احیا و آباد کردن آن زمین به امر من و توسط مستأجر و یا و رعیت من باشد و حقالزحمهاش را بگیرد شرعاً مالک زمین من هستم یا رعیت؟
اگر برای شما آباد کرده باشد نه برای خودش، مالک آن شما میباشید.
حکم اقطاع تملیکی توسط حاکم
اقطاع تملیکی توسط حاکم اسلامی یا حاکم جور در زمان غیبت چه حکمی دارد؟
درصورتیکه از اراضی موات باشد مانعی ندارد.
مجوز حفر چاه جدید در صورت تلخی و شوری آب چاه قبلی
احتراماً به استحضار میرساند اگر زمانی به دلیل تلخ و شور شدن آب یک چاه دارای پروانه بهرهبرداری و مجاز که تلخی و شور شدن آن مورد تأیید آزمایشگاههای فنی نیز قرارگرفته است، باغهای کشاورزان زحمتکش در حال خشکیده شدن باشد و مشکل معیشتی برای آنها ایجاد شود؛ و با عنایت به اضطرار موضوع و ازآنجاکه قانون در مورد تلخی و شوری آب سکوت کرده است و بر اساس اصل 167 قانون اساسی که در موارد سکوت قانون باید به منابع معتبر و یا فتاوای معتبر رجوع کرد و شرع مقدس نیز ضرر و زیان به غیر را جایز نمیداند و اصل 40 قانون اساسی و همچنین بر اساس ماده 22 قانون توزیع عادلانه آب که دو وزارت نیرو و کشاورزی را موظف به تأمین آب شیرین برای کشاورزی میکند، نظر آن مرجع عالیقدر بر طبق شرع مقدس در این خصوص و امکان دادن مجوز حفر یک چاه جدید در منطقهای که آب شیرین دارد بهجای آن چاه دارای مجوز که آب آن تلخ و شور شده است، چیست؟
درصورتیکه که آن آبشور و تلخ سبب ضرر و زیان گردد و حفر چاه جدید موجب وارد آمدن ضرر به دیگران نشود مانعی ندارد.
حکم مالک شدن و معامله اراضي موات
آیا میتوان زمینهای بدون کشت زرع را از طریق اداره ثبتاسناد به ملکیت خود درآورد و یا آن را خریدوفروش کرد؟
اراضى موات با ثبت دادن ملك كسى نمىشود، بلكه بايد آن را احياء كند يعنى آماده براى كشت و زرع نمايد.
زمینهایی که چگونگی تملک آنها معلوم نیست
آیا زمینی را پدران ما احیا کردهاند و یا خریداری کرده باشند و هیچ سندى نسبت به سابقه این زمین در دست نیست طبق قانون ارث به ورثه آنها میرسد؟
اگر زمین را پدران شما احیا کردهاند و قبلاً موات بوده، طبق قانون ارث به ورثه آنها میرسد و همچنین اگر خریدارى کرده باشند و اگر هیچ سندى نسبت به سابقه این زمین در دست نیست و شاهد و گواهى نیز وجود ندارد، ملک از آنکسی است که در دست اوست یعنى ملک اجداد شما بوده و باید به قانون ارث عمل کنید.
حکم تقسیم حریم روستا
آیا حریم قریه قابلتقسیم است؟ درصورتیکه قابلتقسیم است آیا معیار، مقدار زمین زراعتى هر فرد است؟ یا معیار مقدار گوسفندان و هیزم و چیزهاى دیگرى که احتیاج دارند است؟
با توافق صاحب حق میتوان آن را تقسیم کرد و سهم هریک به مقدار عرف محل است.
تصاحب زمین دارای سند به ادعای موات بودن
آیا تصاحب زمین اشخاصی که دارای سند رسمی است به ادعای موات بودن بیآنکه دلیلی ارائه نمایند مبنی بر اینکه مشمول قانون موات نشده باشد توسط مسکن و شهرسازی و تحویل آن به آموزشوپرورش مجوز شرعی دارد یا نه؟
درصورتیکه آن زمین در موقع خریداری احیاء شده بوده است نمیتوان مزاحم صاحب زمین شد.
اثبات عدم مالکیت زمین موات تحجیر شده از طریق مرور زمان
آیا از مرور زمان میتوان اثبات برای عدم مالکیت زمین موات تحجیر شده کرد؟
در تحجير املاك بلا صاحب مرور زمان وجود ندارد، بلكه معيار آن است كه يقين به اعراض صاحب اصلى پيدا كنيم؛ خواه يقين در يك روز پيدا شود، يا پنجاه سال.