حکم شرعی در مورد زنده ماندن مجرم بعد از اجرای مجازات رجم
در صورتى که پس از اجراى مجازات رجم، به زعم این که مجرم به قتل رسیده، جسد وى به سردخانه منتقل شود، ولى بر حسب اتّفاق، علائم حیاتى در او مشاهده شود و پس از معالجه سلامت خود را بازیابد آیا صرف صدق عنوان رجم، ولو به قتل منجر نشود، کفایت مى کند (تا در فرض مسأله نیازى به اجراى مجدّد حکم نباشد)؟ یا چون قتل از طریق رجم موضوعیّت دارد، باید مجدّداً حکم رجم را در مورد وى به مرحله اجرا گذاشت؟ که در این صورت آیا مجرم مى تواند دیه جراحات وارده در اثر اجراى حکم در مرتبه اوّل را مطالبه نماید؟و مسئولیت پرداختن دیه به عهده کیست؟
در صورتى که مسأله از طریق شهود ثابت شده باشد، باید رجم منتهى به قتل شود و اگر از طریق اقرار بوده، قاضى مى تواند حکم عفو صادر کند و در صورتى که رجم اوّل طبق موازین بوده و تعدّى و تفریط در آن رخ نداده و زنده بودن مرجوم بر حسب تصادف بوده باید مجدّداً رجم شود و پرداختن دیه جراحات سابقه بر کسى واجب نیست; ولى همان گونه که در بالا گفته شد، در صورتى که حدّ به سبب اقرار ثابت شده باشد، حاکم شرع مى تواند او را مورد عفو قرار دهد (ضمناً توجّه داشته باشید که اجراى حدّ به صورت رجم در شرایط عصر ما در بسیارى از موارد خالى از اشکال نیست و باید به انواع دیگر قتل مبدّل شود.
حکم تغییر مکان زندگی زانی و زانیه در صورت مفسده
در صورتى که برگشتن دختر و پسر زناکار به محل زندگیشان باعث مفسده و اختلافاتى بین اهالى آن محل شود، آیا مى توان آنها را به محل دیگرى تبعید کرد؟
هرگاه ماندن آنها در محل خود موجب فساد شود، مى توان آنها را به محل دیگرى فرستاد.
مجازات سرقت جهیزیه توسط زوج
در صورت سرقت جهیزیه توسط زوج آیا او تعزیر خواهد شد یا خیر ؟ تعزیر او چگونه خواهد بود؟
هر گاه نزد حاکم ثابت شود تعزیر می شود و نوع تعزیر بستگی به نظر حاکم و کیفیت و کمیت سرقت دارد.
حکم اسقاط حد در صورت انکار بعد از اقرار چهارم
در زنایى که موجب رجم است اگر زانى پس از اقرار چهارگانه انکار نمود حدّ رجم ساقط است اوّل این که آیا این حکم اختصاص به رجم دارد یا این که در مواردى که زنا ،موجب قتل است مانند زناى به عنف یا با محارم، هم جارى است و دوّم این که آیا حکم مذکور در لواط ایقابى هم جارى است؟
در این گونه موارد حدّاقل قاضى مى تواند عفو کند.
تعزیر متهم علاوه بر صدور حکم علیه او
در خصوص صدور رای دادگاه آیا قاضی می تواند بر اساس مجازات معین شده توسط خودش، اصول دین یا واجبات و مستحبات دین را بعنوان مجازات تعیین کند؟ مثلا می تواند برای مجازات شخصی او را محکوم به شرکت اجباری در نماز جمعه کرد؟ آیا این کار از نظر فقهی و شرعی صحیح است؟رای دادگاه این است:(دادگاه اجرای مجازات 4 ماه حبس را به مدت 5 سال به حالت تعلیق در می آورد و نامبرده مکلف می باشددر مدت تعلیق در نماز جمعه شرکت نموده و گواهی آن را به اجرای احکام تقدیم نماید.)قاضی حکم را تبدیل نکرده است بلکه به صورت مجازات مضاعف آن را در رای و مبنای مجازات قرار داده است. از نظر فقهی و شرعی ایرادی به این موضوع وارد نیست ؟ و آیا رای صادره صحیح است؟
اینگونه تعزیرات مخصوصا بعد از صدور حکم اصلی، لازم الاجرا نیست.
مشروعیت حبس الکترونیکی
در خصوص حبس الکترونیکی توضیحات کاملی لازم دارم که فکر کردم می توانم از شما کمک بگیرم؟
در صورتی که نتیجه آن با حبس های معمولی یکسان باشد اشکالی ندارد ولی به نظر می رسد این کار نتیجه عملی ندارد.