منظور از عبارات «محل تأمّل» يا «محل اشكال»
منظور مرجع تقلید در مسئله، از بیان کردن عبارات «محل تأمّل» يا «محل اشكال» است، چیست؟
منظور از عبارات مذكور احتياط واجب میباشد که مقلّد میتواند عمل به احتياط كند يا به مرجع ديگرى مراجعه نمايد.
منظور از عبارات مذكور احتياط واجب میباشد که مقلّد میتواند عمل به احتياط كند يا به مرجع ديگرى مراجعه نمايد.
مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومى دارد و در فقه مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مفهومى دیگر. آنچه ازنظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه میشود: اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است. دوّم: حفظ نظم جامعه بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل میگیرد زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است که انحراف از آن جایز نیست. سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهم و مهم است یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهم را ترجیح داد و مهم را فداى آن کرد. براى مثال در قسمت اوّل، میتوان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیسجمهوری و نمایندگان و انتخابکنندگان را در نظر گرفت؛ و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى و بخش مهمی از نظام پولى و مسائل اقتصادى امروز را، بهعنوانمثال میتوان ذکر کرد؛ و در قسمت سوّم محدود کردن پارهای از معاملات و صادرات و واردات کشور که سلطه مردم را بر اموالشان محدود میسازد، ولى اهداف مهمی را احیا میکند، مثال خوبى است.
در اصطلاح عقدی است که بهموجب آن اجاره گیرنده، در برابر مالی که به اجاره دهنده میدهد، برای مدت معین مالک منافع عین اجاره گرفتهشده میشود؛ و در مورد عبادات به این معنی است که فردی با دریافت مبلغی قبول کند کاری (مثلاً حج نیابتی) انجام دهد.
منظور از اماره هر دلیل ظنی معتبر است، مانند شهادت شهود عادل و گاه به دلایل قطعى نیز امارات قطعى گفته میشود.
در مواردی که ادله ابهام شدید دارد مرجع برای رعایت حال خود و مقلدین حکم به احتیاط میدهد.
در شروطى كه شرط واقعى هستند فرقى بين جاهلی که دسترسی بهجاهل قاصر (کسی یا چیزی ندارد تا علم پیدا کند) و جاهل مقصر (کسی که دسترسی دارد ولی پیگیری نکرده) نيست و فقدان اين شروط درهرصورت عمل را باطل مىكند، مانند طهارت از حدث يا استقبال قبله به معناى اينكه پشت به قبله نباشد همچنين وقت نماز و يا اركان نماز امّا بعضى شروط، شرط علمى هستند و در آنها ملاك علم مكلّف است. در هنگام فقدان اینگونه شروط بين جاهل قاصر و مقصر فرق است و فقط جاهل قاصر معذور مىباشد مثل طهارت از خبث يا شرايط لباس مصلى يا افعالى در نماز كه ركن نيستند.
در احتیاطات، رجوع به غیر جایز است و همچنین در جمله «خالى از اشکال نیست» و جمله «محل تأمّل است» و امّا جمله «بعید نیست» در تعبیرات ما فتواست.
مترادف نیست ولی نزدیک به هم ازنظر مفهومی هستند و هر دو اکثراً معتبرند.
اینکه میگویند حکم دائر مدار موضوع است مفهومش این است که مثلاً شراب مادامیکه شراب است، نجس و حرام میباشد امّا هنگامیکه سرکه شد پاک و حلال میشود، همچنین سایر احکام شرع، تابع موضوعات آن میباشد و با تغییر و تبدیل موضوعات، ممکن است عوض شود.
آنچه غیر از یقین باشد شک است و ظن احتمال قویتر را میگویند.
در جايى كه مجتهد صريحاً فتوا ندارد، بلكه مىگويد احتياط آن است كه فلان گونه عمل شود، اين احتياط را «احتياط واجب» مىگويند و مقلّد يا بايد به آن عمل كند و يا به مجتهد مساوی یا مجتهدی که بعد از مرجع تقلید فرد، اعلم از دیگر مجتهدان باشد مراجعه نمايد ولی اگر فتواى صريحى داده، مثلاً گفته اقامه براى نماز مستحب است، سپس گفته احتياط آن است كه ترك نشود، اين را «احتياط مستحب» مىگويند و مقلّد میتواند به آن عمل كند يا نكند.