تعیین حد ترخص توسط گروه فلاح زاده
با توجه به اینکه حاجآقای فلاح زاده و گروه ایشان میزان حد ترخص را به متر محاسبه نمودهاند؛ آیا معظم له نیز این متراژ را تأیید میفرمایید؟
ما از جریان کار آنها هنوز اطلاعی نداریم.
ما از جریان کار آنها هنوز اطلاعی نداریم.
اگر کوهنورد بهاندازهای دور شود که صداى اذان شهر را نشنود، از حد ترخص گذشته است و اگر شرایط دیگر سفر نیز جمع باشد نماز او شکسته است.
«حدّ ترخص» یعنى از وطن یا محل اقامتش بهاندازهای دور شود که صداى اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبینند، امّا دیدن و ندیدن دیوارهاى شهر اثرى ندارد، ضمناً باید در هوا گردوغبار یا مه یا چیز دیگرى که مانع دیدن است یا سروصدایی که مانع شنیدن است وجود نداشته باشد و اگر یکى از این دو علامت حاصل شود کافى است، بهشرط اینکه یقین به نبودن دیگرى نداشته باشد و الا احتیاط واجب جمع میان نماز شکسته و تمام است.
هرگاه شك كند به حدّ ترخص رسيده يا نه بايد نماز را تمام بخواند.
آنقدر از آخرین منزل دور شوند که صدای اذان را نشنوند.
چنانچه نداند صدايى را كه میشنود صداى اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداى اذان است ولى كلمات آن قابلتشخیص نباشد احتياط جمع است.
ديده نشدن خانههای شهر معتبر نیست، زیرا در روايت «اذا تواري من البیوت» آمده نه «اذا تواري البیوت» و اگر مخفي شدن خانهها را در نظر گرفته شود حدّ ترخص بسيار بيشتر خواهد شد. بنابراين، اگر مردم شهر مسافر را نبينند يا مسافر آنها را نبيند يا صداي اذان را نشنود، حدّ ترخص خواهد بود.
هرگاه بهجايى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند میگویند نشنود نمازش شكسته است، هرچند اذانى را كه با بلندگوهای قوى میگویند بشنود.
ملاک عرف است نه اتصال خانهها و الا خانههای بعضی از شهرهای شمال چسبیده به هماند.
اگر كسى گوش و چشم او از معمول ضعیفتر يا بسيار قویتر است اعتبارى به آن نيست بلكه اعتبار به گوش و چشمهای معمولى است.
نماز و روزه مسافر با رسیدن به حد ترخص کامل یا شکسته میشود، یعنی اگر به وطن برمیگردد مردم شهر او را ببینند و صدای اذان را بشنود که در این صورت کامل است و اگر از وطن خارج میشود مردم شهر او را نبینند و او صدای اذان را نشنود.
معيار در شهرها شهرهاى معمولى است و اگر شهرى زياد در گودى يا در بلندى قرارگرفته باشد بايد مطابق شهرهاى معمولى با آن رفتار كرد، يعنى ببينيم چه اندازه مسافت سبب میشود كه در شهرهاى معمولى انسان صداى اذان شهر را نشنود و اهالى شهر او را نبينند.