معالجه و درمان اهل کتاب
درمان اهل كتاب و استفاده از خدمات درمانى و بهداشتى برای آنآنچه حكمى دارد؟
مانعى ندارد، مگر در مواردى كه آنها بر ضد مسلمين سوءاستفاده كنند.
مانعى ندارد، مگر در مواردى كه آنها بر ضد مسلمين سوءاستفاده كنند.
درصورتیکه برفرض بیان واقعیت، ضربه سنگین و فوقالعادهای بر او وارد میشود، میتوان گواهی سلامت داد.
مداوا کردن فرد بهایی با رعایت موارد طهارت برای پزشک مانعی ندارد.
چنانچه در آن ساعت وظيفه خاصی نداشته باشند و اين كار مخالف ضوابط ادارى و كارى نباشد، اشكالى ندارد.
اين مسئله دو صورت دارد: گاه براى طبيب خوف ضرر حاصل میشود، يعنى احتمال قابلتوجهی نسبت به زيان داشتن روزه براى او حاصل میشود، در اينجا میتواند همان را به بيمار منتقل كند، چنانچه بيمار از قول طبيبخوف ضرر پيدا كرد روزه را ترك میکند. صورت دوّم آن است كه احتمال ضعيف و کمرنگی باشد، در اينجا نمیتوان ترك روزه را به بيمار توصيه كند.
با توجّه به اينكه اینگونه آزمایشها نوعى مشورت با طبيب است، کتمان کردن واقعیت خیانت در مشورت محسوب میشود و باید واقعیت را بگويد.
آنچه براى درمان او لازم است جایز است و بيش از آن مجاز نيست مگر به اجازه بيمار.
اگر بيشتر هفتهها اعزام میشوند و اعزام بهطور مكرّر است، نماز و روزه آنها تمام است. در غير اين صورت شكسته است.
درصورتیکه مطمئن باشيد در منزل شما كسى از آن سوءاستفاده نمیکند، مانعى ندارد.
در صورت اوّل و دوّم با توجه به اينكه هر دو بيمار در شرايط مساوى قرار دارند طبيب مخيّر است، ولى اگر تعهّد شرعى نسبت به يكى از آنها دارد او را مقدّم دارد؛ و در صورت سه، بايد آن را كه خطرش بيشتر است مقدّم دارد.
تنها در موردى كه مصالح جامعه به خطر مىافتد لازم است آن را فاش كند و به مسئولين مربوطه اطّلاع دهد.
اگر حال يكى خطرناکتر است اولویت دارد و هرگاه ازنظر وضع پزشكى در شرايط مساوى باشند رعايت اولویتهای اجتماعى و اخلاقى بهتر است.