گاهى اوقات نمىتوان ميت را شست و بايد غسل جبيرهاى براى او كرد؛ به همين صورت مىتوان ميت را تيمم جبیره ای كرد. يعنى اگر جنازه به صورتى بود كه امكان شستن نه براى خود ميت و نه از روى پارچه يا مانع ديگرى نبود و همچنين نمىشد براى تيمم دست بر بدن ميت كشيد، مىتوان بدل از غسل ميت، تيمم جبيرهاى كرد.
کف دست، انگشتان را نیز شامل می شود.
دست سالم را روى خاک مى زند و با آن صورت را مسح مى کند، و سپس پشت دست را به روى خاک مسح مى کند.
بايد براى تيمّم، موانع را از اعضاى تيمّم برطرف كند و اگر انگشترى در دست دارد بيرون آورد، همچنين اگر موى پيش سر روى پيشانى افتاده آن را بايد كنار زند، حتّى اگر احتمال قابل توجهى مىدهد كه مانعى در كار باشد بايد جستجو نمايد.
خشک بودن لازم نیست.
تيمّم بدل از وضو و بدل از غسل فرقى باهم ندارند، ولى احتياط مستحب آن است كه در تيمّم بدل از غسل يك بار ديگر دستها را بر زمين زند و مجدداً با آن پشت دست راست و سپس پشت دست چپ را مسح كند.
در بعضی روایات به این معنی اشاره شده است و منظور این است که حتی الامکان با وضو بخوابد و اگر نشد با تیمم.
اگر كاه يا اشياء ديگرى با خاك و ريگ مخلوط شود تيمّم بر آن جايز نيست، ولى اگر آنقدر كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود تيمّم بر آن مانعى ندارد.
اگر به صورت و دست می چسبد فاقد الطهورین است.
كسى كه وظيفهاش تيمّم است نبايد پيش از وقت نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا كار مستحبى تيمّم كند و تا وقت نماز عذرش باقى باشد مىتواند با همان تيمّم نماز بخواند.
كسى كه با تيمّم نماز مىخواند مىتواند نماز قضا را نيز در آن حال با تيمّم بخواند، ولى هرگاه يقين دارد عذر او بزودى برطرف مىشود بايد صبر كند، همچنين بنابر احتياط واجب اگر اميد برطرف شدن عذر را بزودى دارد تأخير اندازد.
