حکم ازدواج با خواهر و دختر زوجه غیر مدخوله بعد از طلاق
اگر شخصى زنى را براى خود عقد دائم یا موقّت نماید و تمام تمتّعات (غیر از دخول) را ببرد و بعداً او را طلاق بدهد، یا مدّتش تمام بشود، یا مدّتش را ببخشد، آیا در این صورت مى تواند بدون رعایت عدّه طلاق، خواهر یا دختر آن زن را عقد کند؟
چنین زنى عدّه ندارد و ازدواج با خواهر یا دختر او بلامانع است.
تكليف اموال زن و شوهر بعد از طلاق
همسرم بدون هيچ دليل منطقى زندگى مشترك را ترك و به خانه پدرش رفته است. در زمان فراهم كردن مقدّمات عروسى، بنده مطابق رسوم قومی ، مبالغى به قرار ذيل به پدرزنم جهت شيربها و تهيه وسايل و مانند آن پرداخت نمودم : 1. يك ميليون و هفتصد هزار تومان بابت شيربها. 2. دو ميليون و يكصد هزار تومان بابت مصارف روز عروسى 3. هفتصد و پانزده هزارتومان بابت خريد طلاجات. 4. پانصد هزار تومان بابت خريد باقيمانده وسائل جهيزيّه. با توجّه به موارد فوق و مطابق عرف مرسوم قومی، تقاضامندم كه به استفتائات ذيل پاسخ دهيد : الف) اگر پول خريد طلاجات را شوهر به خانواده عروس پرداخت كرده ولى هيچگاه به زوجه هبه ننموده باشد، مالكيت طلاهاى مزبور از آنِ كيست؟ اگر صرفاً فاكتور آنها به نام زوجه باشد، آيا پس از طلاق، زوجه مىتواند در آن تصرّف مالكانه نمايد؟ ب) وسائل و اثاثيّه منزل كه به عنوان جهيزيّه و با پول شوهر خريدارى مىگردد و در ابتدا مطابق عرف رايج تمام آنها به خانه پدرى عروس برده شده و وقتى كه عروس به خانه شوهر برمىگردد، آنها را همراه با خود مىآورد، چه حكمى دارد؟
الف و ب : آنچه را شوهر به همسرش مىبخشد در صورتى حقّ رجوع دارد كه اوّلاً: با همسرش نسبت فاميلى نداشته باشد. ثانياً: همسرش در آن تصرّف ناقله نكرده باشد. و اگر بخشش آن اموال مشروط به ادامه زندگى و مانند آن بوده، در اين صورت نيز مىتواند بازپس بگيرد.
اختلاف زوجین در مهریه بعد از طلاق
زن و مردى بعد از طلاق بر سر مهريه اختلاف مى كنند؛ زن مى گويد دخول حاصل شده، پس تمام مهر را بايد بپردازد ولى مرد مى گويد دخولى حاصل نشده است و در ضمن هيچ كدام بيّنه ندارند؛ در فرض مسئله، حکم آن را بیان فرمایید؟
در اينجا ظاهر، قبول قول زن است چون با هم زندگى كرده اند و شب با هم بوده اند و لو يك شب، چه رسد به موردى كه مدّتها با هم بوده اند، در اينجا مى گوييم ظاهر حال موافق قول زن است و الا هيچ راهى براى اثبات دخول يا عدم آن باقى نمى ماند، پس قولش را قبول مى كنيم و حكم دخول را جارى مى كنيم.