استبراء از منى
مسأله363_ مستحبّ است بعد از بيرون آمدن منى بول کند تا ذرّات باقيمانده خارج شود و اگر نکند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد که نداند منى است يا رطوبت ديگر، حکم منى دارد و بايد دوباره غسل کند.
مسأله363_ مستحبّ است بعد از بيرون آمدن منى بول کند تا ذرّات باقيمانده خارج شود و اگر نکند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد که نداند منى است يا رطوبت ديگر، حکم منى دارد و بايد دوباره غسل کند.
مسأله 361ـ اگر رطوبتي از انسان خارج شود و نداند مني است يا رطوبت ديگر،چنانچه همراه با «جستن» و «شهوت» بوده باشد آن رطوبت حکم مني را دارد و اگر اين دو نشانه يا يکي از آنها را نداشته باشد حکم مني را ندارد، ولي در زن و مريض لازم نيست با جستن بيرون آيد، بلکه اگر رطوبت هنگامي بيرون آيد که به اوج شهوت جنسي رسيده است، حکم مني را دارد.
مسأله 167ـ هرگاه «ذواليد» يعنى کسى که چيزى در اختيار اوست خبر دهد که آن چيز، نجس يا پاک است بايد قبول کرد، خواه عادل باشد يا نه، به شرط اين که بالغ باشد بنابراين، خبر دادن غيربالغ دراين باره قبول نيست، مگر اين که اطمينان از گفته او حاصل شود.
مسأله 166ـ پنجم: بدن و لباس نمازگزار و محلّ سجده او بايد پاک باشد، شرح اين مسائل نيز در بحث لباس و مکان نمازگزار خواهد آمد.
مسأله 165ـ چهارم: نجس کردن مسجد حرام است و پاک کردن آن واجب است و شرح اين مسأله در بحث احکام مسجد در مکان نمازگزار به خواست خدا خواهد آمد.
مسأله 164ـ سوم: نجس کردن تربت امام حسين(عليه السلام) حرام است و پاک کردن آن واجب و اگر درمحلّ آلوده اى بيفتد بايد همانند ورق قرآن که در مسأله 162 گفته شد عمل نمايد.
مسأله 163ـ پاک کردن ورق قرآن فقط وظيفه کسى که آن را نجس کرده نيست، بلکه اگر ديگران هم باخبر شوند وظيفه همه است که آن را پاک کنند و اگر يکى اين وظيفه را انجام دهد، از ديگران ساقط مى شود، ولى اگر قرآن مال ديگرى است و با شستن از بين مى رود يا ناقص مى شود آن کس که آن را نجس کرده، بايد خسارت آن را بدهد.
مسأله 162ـ هرگاه ورق قرآن و دعا يا ورقى که نام خدا، يا پيامبر(صلى الله عليه وآله) و يا ائمّه(عليهم السلام)روى آن نوشته باشد در جاى آلوده و نجسى بيفتد بايد فوراً آن را بيرون آورد و آب کشيد، هرچند مخارجى داشته باشد و اگر بيرون آوردن آن ممکن نباشد احتياط واجب آن است که اگر مستراح باشد به آن مستراح نروند تا يقين کنند آن ورق پوسيده، يا خطّ آن محو شده است.
مسأله 161ـ دادن قرآن به دست کافر اگر موجب بى احترامى باشد حرام است و اگر اميد هدايت او برود، يا براى تبليغ اسلام باشد جايز، بلکه گاهى واجب است.
مسأله 160ـ نوشتن قرآن با مرکّب نجس حرام است و اگر عمداً يا سهواً نوشته شود بايد آن را محو کنند، يا آب بکشند.
مسأله 159ـ گذاشتن قرآن روى عين نجس چنانچه موجب بى احترامى باشد، حرام است و بايد آن را برداشت.
مسأله 158ـ دوم: نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب کشيد. نجس کردن جلد قرآن اگر سبب بى احترامى به قرآن باشد نيز،همين حکم را دارد.