رنگرزى بر خلاف قرارداد
مسأله 1886ـ هرگاه رنگرز قرار بگذارد که مثلاً پارچه را فلان طور رنگ کند چنانچه طور ديگرى رنگ کند حق ندارد مزدى بگيرد، بلکه اگر سبب خرابى يا کمى ارزش پارچه شود ضامن است، همين مسأله در مورد خيّاط و کفّاش و غير آنها ثابت است.
مسأله 1886ـ هرگاه رنگرز قرار بگذارد که مثلاً پارچه را فلان طور رنگ کند چنانچه طور ديگرى رنگ کند حق ندارد مزدى بگيرد، بلکه اگر سبب خرابى يا کمى ارزش پارچه شود ضامن است، همين مسأله در مورد خيّاط و کفّاش و غير آنها ثابت است.
مسأله 1885ـ هرگاه صاحب کار، بنّايى را وکيل کند که براى او کارگر ساختمانى بگيرد چنانچه بيش از آنچه به کارگر مزد مى دهد از صاحب کار بگيرد حرام است، ولى اگر قبول کند که ساختمان را با مبلغ معيّنى تمام نمايد و بيش از آنچه خرج کرده است باشد اشکالى ندارد، امّا احتياط اين است که خودش هم کارى را انجام داده باشد، خواه بنّايى باشد، يا نظارت بر آن، يا تهيّه مصالح.
مسأله 1884ـ اجاره با مرگ صاحب ملک باطل می شود اما با مرگ مستاجر باطل نمی شود و آن حق تا آخر مدّت براى ورثه مستاجر باقى می ماند، ولى اگر شرط كرده اند كه مستأجر شخصاً از آن ملک استفاده كند نه ديگری، صاحب ملك حق دارد باقیمانده مدّت را فسخ كند.
مسأله 1883ـ اگر خانه اى را که مثلاً دو اطاق دارد اجاره دهد و يک اطاق آن خراب شود، چنانچه فوراً آن را بسازد و هيچ مقدار از استفاده آن از بين نرود اجاره باطل نمى شود و مستأجر هم حقّ فسخ ندارد، ولى اگر ساختن آن به اندازه اى طول بکشد که مقدارى از استفاده مستأجر از بين برود اجاره نسبت به آن اطاق باطل مى شود، و در بقيّه نيز حقّ فسخ دارد.
مسأله 1882ـ هرگاه پيش از شروع مدّت اجاره ملک بطورى خراب شود که قابل استفاده نباشد، يا قابل استفاده اى که در قرارداد گفته اند، نباشد، اجاره باطل مى شود و پولى که مستأجر به صاحب ملک داده به او برمى گردد، ولى اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدّت که در آن قابل استفاده بوده خراب شود، اجاره مدّتى که باقى مانده است باطل مى شود.
مسأله 1881ـ هرگاه پيش از تمام شدن مدّت اجاره، ملک را به مستأجر بفروشد اجاره به هم نمى خورد و مستأجر بايد مال الاجاره را بپردازد، همچنين اگر به ديگرى بفروشد باز اجاره به حال خود باقى است.
مسأله 1880ـ هرگاه چيزى را به کسى اجاره دهد و پيش از تحويل دادن به مستأجر کسى آن را غصب کند مستأجر حق دارد اجاره را به هم بزند ونيز مى تواند صبر کند و اجاره مدّتى را که در تصرّف غاصب بوده به ميزان معمول از او بگيرد، امّا اگر بعد از تحويل کسى آن را غصب کند نمى تواند اجاره را فسخ کند.
مسأله 1879ـ اگر اجاره دهنده يا مستأجر بفهمد که مغبون شده است و قبلاً از قيمت باخبر نبوده مى تواند اجاره را فسخ کند، ولى اگر در موقع اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حقّ فسخ ندارند در اين صورت نمى توانند اجاره را به هم زنند.
مسأله 1878ـ مستأجر و مالک مى توانند اجاره را با رضايت يکديگر به هم بزنند و همچنين اگر در اجاره حقّ فسخ براى يکى از آن دو، يا براى هر دو، قرار داده شده باشد مى تواند مطابق آن اجاره را فسخ کند.
مسأله 1877ـ طبيب و جرّاح براى اين که در مقابل خطا و اشتباهى که مرتکب مى شوند ضامن نباشند مى توانند به مريض يا ولىّ او بگويند که اگر ضررى بدون توجّه به مريض برسد ضامن نيستند و آنها قبول کنند، در چنين صورتى اگر دقّت و احتياط لازم را بکند و به مريض ضررى برسد، يا بميرد طبيب و جرّاح ضامن نيستند.
مسأله 1876ـ هرگاه طبيب نسخه اى براى بيمار بنويسد يا دستورى به او بدهد و يا شخصاً دوا را به او بخوراند يا تزريق کند، چنانچه در معالجه خطا کند و به مريض ضررى برسد يا بميرد ضامن است.
مسأله 1875ـ هرگاه طبيب به هنگام جرّاحى بيمار يا ختنه کردن کودک بر اثر سهل انگارى ضررى به بيمار يا کودک برساند، يا سبب مرگ او گردد ضامن است و همچنين اگر خطا کند و سبب زيانى شود، ولى اگر کوتاهى نکرده و مرتکب خطا نشده است، بلکه بر اثر عوامل ديگرى، بيمار معيوب گردد يا بميرد ضامن نيست به شرط اين که در مورد کودک با اجازه ولى اقدام کرده باشد.