حکم زندگی با شخص مرتد
زندگی با شخص مرتد چه حکمی دارد؟
حرام است; مگر به منظور هدایت آنها به آیین حق.
حرام است; مگر به منظور هدایت آنها به آیین حق.
1- در چنین فرضى تبعید جایز نیست. 2- احتیاط آن است که او را به جایى تبعید کنند که نه وطنش باشد، و نه محلّ تازیانه خوردنش. 3- لازم است به مقدارى باشد که عرفاً تبعید صدق کند، و به آسانى نتواند به محلّ وطن برگردد. 4- باید او را به محلّ تبعیدگاه برگردانند، و حاکم شرع مى تواند او را تعزیر کند. 5- چنانچه در آن جا حدّ بر او جارى شود، از آنجا نیز تبعید مى شود.
آرى مرتدّ است و ظاهراً در این جا فرقى بین فطرى و ملّى نیست.
اگر حال او حال عادى باشد، از اسلام بیرون رفته است و همسرش باید از او جدا بشود ولى اگر از حال طبیعى خارج شده و یامشکوک است که از حال طبیعى خارج شده یا نه، محکوم به اسلام است ودر صورت اوّل اگر توبه کند و دوباره آن زن به عقد آن مرد درآید عقدش صحیح است.
اوّلا: منظور از «ضروریّات دین» اموریست که همه، اعم از عالم و غیر عالم، مى دانند جزء دین است; مانند مساله نماز و روزه و حجاب. و «محکمات» مسایلى است که به دلیل قطعى ثابت شده است; هر چند ضرورى نباشد. و «احکام ضرورى اسلام» همان احکام ضرورى دین است. و «مسلّمات» و «محکمات مذهب» امورى است که با دلیل قطعى در مذهب شیعه ثابت شده باشد. ثانیاً: اگر کسى ضروریّات دین را انکار کند، و انکارش سبب انکار نبوّت گردد، از اسلام خارج مى شود، ولى انکار ضروریّات مذهب تنها باعث خروج از مذهب است; نه اسلام.
اشکالی ندارد ولی در حرم مکّه نباید انجام شود.
لواط با دخول محقق می شود هر چند مقدمات آن نیز گناه بزرگی است و گاهی حد و گاهی تعزیر دارد و چنین عملی با زنان، زنا نام دارد.
اگر واقعاً اعتقاد به الوهیّت حضرت على(علیه السلام) داشته باشند، کافرند; ولى بسیارى از غُلات فعلى ادّعاى خود را توجیه مى کنند که منجر به ادّعاى الوهیّت نشود و ما اظهارات آنها را مى پذیریم; مگر این که علم به خلاف آن داشته باشیم.
ارتداد به صورت اجبارى اثر ندارد، و چنین کسى مرتد محسوب نمى شود.
زمان و مکان در این مورد تأثیرى ندارد.
احتیاط آن است که در این موارد قصاص به دیه تبدیل شود و آن مقدار که دفعه اول خسارت بر قاتل وارد شده است از دیه کسر شود.