ضمان یا عدم ضمان طبیب در صورت کوتاهی بیمار
درصورتیکه بيمارى به طبيبى مراجعه كند و طبيب براى او نسخهای بنويسد و بيمار مداوا نگردد و علّت آن عدم پاسخهای صحيح بيمار به سؤالات دكتر، يا عدم صرف كافى وقت از سوى طبيب براى سؤالات لازم و معاينه بيمار، يا عمل نكردن دقيق بيمار به دستورات پزشك، يا امور ديگر باشد، آيا طبيب در مقابل هزینهای كه بر بيمار تحمیلشده و نتیجهای نگرفته، ضامن است؟
درصورتیکه بیدقتی طبيب، يا نگذاشتن وقتى كافى، يا عدم سؤال كافى، سبب خسارت بيمار شده، طبيب ضامن است. ولى اگر عدم همكارى بيمار سبب اين خسارات شده، يا بيمارى او طورى بوده كه با دقّت و بررسى لازم نتیجهای عايد او نمیشده، طبيب ضامن نيست.
زایل شدن بکارت هنگام معاینه
درصورتیکه بيمار در حين معاينه توسّط طبيب و در اثر معاينه بكارتش زايل گردد بفرماييد:الف) آيا مسؤوليّتى متوجّه پزشك خواهد شد؟ب) در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا پزشك علاوه بر ارش البكارة، بايد مهرالمثل نيز بپردازد؟ج) آيا علم و آگاهى طبيب، يا عدم آگاهى وى به باكره بودن، تأثيرى در حكم مسئله دارد؟د) آيا عدم اعلام باكره بودن از جانب بيمار، در حكم مسئله مؤثر است؟ه) درصورتیکه وضعیت ظاهرى بيمار بهگونهای باشد كه پزشك احتمال باكره بودن وى را ندهد، آيا تأثيرى در حكم مسئله دارد؟و) چنانچه پزشك قبل از انجام معاينه از بيمار برائت گرفته باشد، موجب عدم ضمان وى میشود؟
الف تا و) هرگاه وضع ظاهرى بيمار عدم بكارت باشد و بيمار طبيب را در جريان نگذارد، طبيب ضامن نيست، همچنين اگر برائت جسته و مقصّر نباشد. ولى درصورتیکه ظاهر او بكارت باشد، يا لااقل احتمال قوى برود كه باكره است و برائت هم نجسته باشد طبيب ضامن مهرالمثل است، مگر اینکه بتواند او را بهصورت اوّل بازگردانده در اینجا ارش نقص موقّت و هزینههای اضافى را میپردازد.
اولویت زن یا مرد برای بستن لوله
درصورتیکه بستن لولههای زن يا مرد اجازه داده شود، حقّ تقدّم با كدام است؟
در شرايط مساوى بعيد نيست مرد مقدم باشد.
حکم فرزند متولدشده از تلقیح شبههناک
درجایی كه عمل تلقيح بهطور شبهه صورت گرفته (مثل جايى كه زن گمان میکرده نطفه از شوهرش بوده و مرد نيز گمان میکرده زنى كه نطفه وارد رحم او شده، همسر واقعى او است، درحالیکه اینطور نبوده است). آيا احكام اولاد بر فرزندى كه به دنيا خواهد آمد، جارى میشود؟
نسبت به صاحب آن نطفه و آن زن ولد شبهه است؛ و به شوهر آن زن نيز محرم است.
احکام شرعی مرتبط با مرگ مغزی
درباره مرگ مغزى كراراً سؤالی کردهایم و جواب فرموديد. اجازه دهيد آن را بهصورت کلیتر مطرح كنيم: در مورد مرگ مغزى، كه مغز ازکارافتاده و تنها دستگاههای حياتى نباتى كار میکند و هيچ اميدى به بازگشت چنين كسى به حيات حيوانى و انسانى نيست، احكام مختلفى درزمینهی مسائل گوناگون حقوقى و مالى و پزشكى تصوّر میشود. لطفاً شرح جامعى درباره تمام اين مسائل هرچند بهصورت فشرده بيان فرماييد.
با توجّه به اينكه پزشكان تصريح میکنند اینگونه افراد مانند شخصى هستند كه مغز او بهکلی متلاشیشده و يا سر از تن او جدا کردهاند، كه با كمك وسايل تنفّس مصنوعى و تغذيه، ممكن است تا مدّتى به حيات نباتى او ادامه داد، یک انسان زنده محسوب نمیشوند، درعینحال یک انسان كاملاً مرده هم نيستند. بنابراين، در احكام مربوط به حيات و مرگ بايد تفصيل داده شود. مثلاً احكام مسّ ميّت، غسل و نماز ميّت و کفنودفن درباره آنها جارى نيست تا قلب از كار بيفتد و بدن سرد شود. اموال آنها را نمیتوان در ميان ورثه تقسيم كرد و همسر آنها عدّه وفات نگه نمیدارد تا اين مقدار حيات آنان نيز پايان پذيرد. ولى وكلاى آنها از وكالت ساقط میشوند و حقّ خریدوفروش يا ازدواج براى آنها، يا طلاق همسر از طرف آنان ندارند و ادامه معالجات در مورد آنها واجب نيست و برداشتن بعضى از اعضاى بدن آنها، درصورتیکه حفظ جان مسلمانى متوقف بر آن باشد مانعى ندارد; ولى بايد توجّه داشت كه اینها همه در صورتى است كه مرگ مغزى بهطور كامل و بهصورت قطعى ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.
موارد وجوب تيمّم براى بيمار
در چه مواردى به خاطر بيمارى بايد تيمّم كرد؟
هرگاه آب دارد ولى میترسد اگر وضو بگيرد بيمار شود، يا بیماریاش به طول انجامد، يا شدّت پيدا كند، يا معالجه آن سخت شود، در تمام اين موارد بايد تيمّم كند. ولى اگر مثلاً آب گرم برايش ضرر ندارد بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند؛ و لازم نيست يقين به ضرر داشته باشد، همين اندازه كه خوف ضرر داشته باشد كافى است كه وضو نگيرد و تيمّم كند.
پیوند اعضاء مسلمان به کافر
در چه صورتی حتماً باید عضو به مسلمان پیوند زده شود و در چه صورتی پیوند به کافر مانعی ندارد؟
در مورد مرگ مغزی باید حتماً به مسلمان پیوند زده شود اما پیوند عضو میت مسلمان به کافر چنانچه مسلمانی نیاز ندارد و پیوند گیرنده غیرمسلمان کافر حربی نیست و ضرورتی وجود دارد مانعی ندارد.
زمان عيادت از بيمار
در چه روزهايى از هفته نبايد به عيادت بيمار رفت؟
در روايات آمده است كه همه روزبه عيادت مريض نرويد، بلكه یک روز در ميان باشد؛ و اگر بيمارى طولانى شود عيادت پیدرپی لزومى ندارد (مگر آن مقدار كه باعث شادى بيمار يا پيشرفت بهبودى او گردد) و درباره تفاوت ايّام هفته در مسئله عيادت روايت معتبرى نيافتيم.
رابطه فرزند پرورشیافته در رحم اجارهای با شوهر زن صاحب رحم
در موردى كه تخمك زن سالم است، امّا رحم قدرت نگهدارى و پرورش جنين را ندارد، اگر اسپرم شوهر با تخمك زن در آزمايشگاه تركيب شود و سپس نطفه ترکیبشده يا جنين حاصله در آزمايشگاه به رحم زن ديگرى منتقل گردد، رابطه شرعى اين كودك ازنظر نسب، ارث، محرمیت و نكاح با شوهر زن صاحب رحم چگونه است؟ و آيا پس از تولد، شوهر زنى كه نطفه طفل پسازانعقاد در رحم او قرار دادهشده میتواند بدون دليل و با اجراى لعان منكر انتساب طفل به خود شود؟
فقط نسبت به او محرم است و در فرض سؤال طفل تعلّق به شوهر آن زن ندارد تا مسئله لعان پيش آيد.
اجازه صاحب رحم و اجرت گرفتن در رحم اجارهای
در موردى كه تخمك زن سالم است، امّا رحم قدرت نگهدارى و پرورش جنين را ندارد، اگر اسپرم شوهر با تخمك زن در آزمايشگاه تركيب شود و سپس نطفه ترکیبشده يا جنين حاصله در آزمايشگاه به رحم زن ديگرى منتقل گردد، آيا اجازه صاحب رحم لازم است؟ و زنى كه نطفه ترکیبشده يا جنين در رحم او قرار میگیرد، آيا میتواند جهت انجام اين عمل درخواست اجرت كند؟
آرى اجازه صاحب رحم لازم است؛ و دریافت اجرت مانعى ندارد.
پيوند تخمدان زن اجنبيّه به زوجه
در مورد پيوند تخمدان زن اجنبى (مانند پيوند كليه) براى باردارشدن زوجه، لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:الف) آيا اين كار جايز است و ديه دارد؟ب) آيا تخمدان را میتوان فروخت؟ج) حكم اولاد زوجه چگونه است؟د) آيا زن اجنبى حقّى مانند مادر بودن پيدا میکند؟
چنانچه ضرورتى براى اين كار نباشد از آن صرفنظر شود؛ و اگر ضرورتى وجود دارد، بعد از پيوند اين عضو جزء بدن آن زن میشود و فرزند مال خود اوست؛ و در فرض فوق ديه ندارد و خریدوفروش آن جايز است; هرچند بهتر است كه پول را در مقابل اجازه برداشتن عضو مزبور بگيرد، نه در مقابل خود آن.