اذان گفتن بین دو خطبه
گفتن اذان در بين دو خطبه نماز جمعه چه حکمى دارد؟
در فرض سؤال جایز نیست.
در فرض سؤال جایز نیست.
سزاوار است ائمّه جمعه خطبهها را کوتاه و فشرده و بامطالعه بخوانند و گاه لازم است يک هفته يا چند روز براي آن مطالعه کنند تا از آن فرصت، بيشترين بهره را ببرند؛ و خطبهها بايد کلاس درس جامعي درزمینهٔ مسائل اخلاقي، تربيتي، معرفتي و مسائل مبتلابه جامعه و مسائل مهم سياسي باشد؛ ولي از داخل شدن و موضعگیری در مسائل جناحي که باعث ایجاد اختلاف میشود خودداري کنند و ائمّه جمعه بهمنزله پدر عمل کنند.
امامت کسی که وظیفهاش جمع است اشکال دارد.
فاقدین شرایط وجوب نماز جمعه، اگر اتفاقاً در نماز حاضر شوند، یا با مشقّت خود را به آن برسانند، نمازشان صحیح است و نماز ظهر بر آنها واجب نیست. همچنین کسانى که باوجود باران، یا سرماى شدید، یا نداشتن پا، یا عضو دیگر که موجب مشقّت و اسقاط تکلیف نماز جمعه است، در نماز جمعه شرکت کردهاند، نمازشان صحیح است.
شایسته است امام و خطیب جمعه در خطبه نماز جمعه، مصالح دین و دنیاى مسلمانان را تذکّر دهد و مردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى قرار دهد و نیازهاى مسلمین را در امر معاد و معاش تذکّر دهد. از امور سیاسى و اقتصادى، آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد، گوشزد کند. کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دولتهای ستمگر و استعمارگر در امور سیاسى و اقتصادى مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها میشود، بر حذر دارد. پس خطيب بايد حداکثر استفاده را از خطبهها براى تهذيب نفوس مردم و آگاه ساختن آنها از مسائل مهم روز بنمايد كه يكى از اهداف اصلی خطبهها همين است؛ و از اين فريضه عبادى سياسى بهرهگیری كامل شود؛ هرگز به سراغ مسائل تفرقهانداز نرود و مسلمين را به وحدت در مقابل دشمنان دعوت نمايد.
خوب است به رجاء مطلوبیت، امام و خطیب جمعه در زمستان و تابستان، عمامه داشته باشد وردایی بپوشد و خود را بیاراید، تمیزترین لباسهای خود را بپوشد و بوى خوش به کاربرد، بهطوریکه باوقار و سکینه باشد. قبل از خطابه، هنگامیکه مؤذّن اذان میگوید، او بر منبر نشسته باشد تا اذان به پایان برسد و خطبه را آغاز کند. هنگام صعود بر منبر خطابه، روبه روى مردم بایستد و سلام کند و مردم نیز با چهرههای خود از او استقبال کنند و به چیزى از قبیل اسلحه یا عصا تکیه کند.شایسته است امامجمعه، خطیب و بلیغ باشد و بهتناسب اوضاع زمان و مکان سخن گوید و عبارات فصیح و روان به کاربرد. به حوادثى که در سراسر جهان براى مسلمین میگذرد، بخصوص حوادث منطقه خود، آشنا باشد. مصالح اسلام و مسلمین را تشخیص دهد، چنان شجاع باشد که درراه خدا از ملامت و نکوهش احدى بیم به خود راه ندهد. در اظهار حق و ابطال باطل برحسب شرایط زمان و مکان صراحت داشته باشد. امورى از قبیل مواظبت در اوقات نماز و عمل به روش صلحا و اولیاى خدا را که موجب تأثیر کلام او در مردم است، رعایت کند. اعمال او با مواعظ و وعده و وعیدهایش تطبیق نماید. ازآنچه که موجب وهن او و کلامش میشود، حتّى از قبیل پرگویى، شوخى و بیهودهگویی بپرهیزد؛ و همه این امور را تنها براى خداوند رعایت کند و هدفش اعراض از دنیاپرستى و ریاستطلبی که سرسلسله همه گناهان است، باشد.
اگر یقین دارد وقت بهاندازهای هست که میتواند حداقل واجب را در خواندن دو خطبه و دو رکعت نماز بجا آورد، بین نماز جمعه و ظهر مخیّر است؛ و اگر یقین دارد که به این اندازه وقت نیست باید نماز ظهر را بخواند و اگر شک دارد، نماز جمعه صحیح است، ولى درصورتیکه پس از نماز معلوم شود که حتّى براى یکرکعت هم وقت باقى نبوده، باید نماز ظهر را بجا آورد.
اگر مأمومین بعد از خطبه یا دراثنای آن متفرّق شوند (بهطوریکه کمتر از 5 نفر باقى بمانند) و سپس برگردند تا عدد لازم کامل شود، درصورتیکه حدّ لازم خطبه تحقّق شده باشد، اعاده خطبه واجب نیست، بهشرط آنکه موالات عرفیّه به هم نخورده باشد و الا اشکال دارد و درصورتیکه حدّ لازم خطبه محقق نشده باشد، اگر علّت تفرّق انصراف مأمومین از نماز جمعه بوده، احتیاط واجب آن است که پس از بازگشت آنها، امام خطبهها را از نو بخواند (ولو اینکه مدّت تفرّق کم باشد) و اگر علّت تفرّق و پراکندگى امرى نظیر باران و غیره بوده، در این صورت اگر مدّت آن بهقدری طولانى شود که عرفاً به یکپارچگى خطبه لطمه بزند، واجب است خطبهها را از نو بخواند و الا خطبه قبلى را ادامه میدهد و صحیح است.
وقت نماز جمعه از اوّل ظهر است به مقدارى كه اذان و خطبهها و نماز مطابق معمول انجام شود و با گذشتن اين مقدار، وقت نماز جمعه پايان مییابد و بايد نماز ظهر خوانده شود.
در حین نماز، نماز جمعه را ادامه میدهد امّا اگر قبل از نماز متوجه شود بنا بر احتیاط واجب باید ابتدا قضای نماز صبح را بخواند.
درصورتیکه مزاحمت مهمی ایجاد نمیکند مانعی ندارد.