مسقط خیار بیع
چه نوع تصرفاتی در مبیع و مثمن مسقط خیارات است؟
هرگونه تصرف صاحب خیار در جنس مورد معامله که نشانه رضایت به معامله با بیاعتنایی به استفاده از حق خیار باشد، موجب اسقاط است.
هرگونه تصرف صاحب خیار در جنس مورد معامله که نشانه رضایت به معامله با بیاعتنایی به استفاده از حق خیار باشد، موجب اسقاط است.
درصورتیکه شرط کرده که در فلان موعد بپردازد، و مشترى تخلّف از شرط کرده، فروشنده خیار تخلّف از شرط دارد. و اگر عین مال به دیگرى منتقلشده، باید مشترىِ متخلّف مثل، یا قیمت آن را، به بایع بازگرداند.
در فرض مسئله خریدار حقّ فسخ معامله را دارد.
خريدار و فروشنده تا زمانی از مجلس معامله متفرّق نشدهاند مىتوانند معامله را فسخ كنند، به این خیار مجلس گویند.
حقّ به هم زدن معامله را «خيار فسخ» مىگويند.
درصورتیکه در معامله يكى از خريدار و فروشنده مغبون شده باشد آنطرف که متضرر شده مىتواند معامله را فسخ كند، به این خیار غبن گویند.
درصورتیکه در معامله يكى از دو جنس يا هر دو معيوب باشد و قبلاً هیچیک از خریدار و فروشنده اطّلاع از این عیب نداشته باشند در اين صورت طرفی که کالای او معیوب بوده مىتواند معامله را فسخ كند، يا تفاوت قيمت سالم و معيوب را معيّن كند و به همان نسبت از پولى كه به فروشنده داده پس بگيرد ولى احتياط واجب آن است كه اين كار با رضايت طرف مقابل انجام گيرد به این خیار عیبگویند.
چنانچه بعد از معامله معلوم شود مقدارى از جنسى را كه فروختهاند مال ديگرى است در این صورت اگر صاحب مقداری که متعلق فروشنده نبوده راضى به معامله نشود، خريدار مىتواند معامله را به هم بزند، يا معامله را در مقدارى كه مال فروشنده بوده قبول كند و پول بقيّه را پس بگيرد، به این خیار شركت يا خيار تبعّض صفقه گویند.
خريدار و فروشنده درصورتیکه در معامله شرط كنند كه هر دو يا يكى از آن دو تا مدّت معيّنى حقّ فسخ داشته باشند، به این خیار شرط گویند.
درصورتیکه در معامله فروشنده جنس معيّنى را كه مشترى نديده با بيان صفات بفروشد بعد معلوم شود آنطور كه گفته نبوده است، در اين صورت مشترى مىتواند معامله را به هم بزند، همين حكم در مورد عوض نيز وجود دارد، به این خیار رؤيت گویند.