انتخاب اسم اسلام
انتخاب اسم (اسلام) برای فرزند چه حکمی دارد؟
اشکال ندارد.
اشکال ندارد.
مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند، مرتد نامیده میشود. مرتد بر دو قسم است: مرتد فطری و مرتد ملّی. و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او یا یکی از آنها در هنگام انعقاد نطفه او مسلمان باشند و خود او نیز در حال بلوغ، مسلمان باشد و سپس کافر شود؛ و مرتد ملی كافرى كه از پدر و مادر غیرمسلمان متولدشده ولى پس از قبول اسلام مجدداً كافر گرديده است.
اگر حال او حال عادى باشد، از اسلام بیرون رفته است و همسرش باید از او جدا بشود ولى اگر از حال طبیعى خارجشده و یا مشکوک است که از حال طبیعى خارجشده یا نه محکومبه اسلام است و در صورت اوّل اگر توبه کند و دوباره آن زن به عقد آن مرد درآید عقدش صحیح است.
زن را دوباره عقد میکند ولی اموال بدون رضایت ورثه برنمیگردد.
اگر هرگز اسلام را نپذیرفته بوده مرتد نیست ولی کافر محسوب میشود.
خانقاه از بدعتهای صوفیه است و در اسلام جایگاهى ندارد. از شرکت در مجالس آن خوددارى کنید.
مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومى دارد و در فقه مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مفهومى دیگر. آنچه ازنظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه میشود: اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است. دوّم: حفظ نظم جامعه بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل میگیرد زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است که انحراف از آن جایز نیست. سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهم و مهم است یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهم را ترجیح داد و مهم را فداى آن کرد. براى مثال در قسمت اوّل، میتوان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیسجمهوری و نمایندگان و انتخابکنندگان را در نظر گرفت؛ و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى و بخش مهمی از نظام پولى و مسائل اقتصادى امروز را، بهعنوانمثال میتوان ذکر کرد؛ و در قسمت سوّم محدود کردن پارهای از معاملات و صادرات و واردات کشور که سلطه مردم را بر اموالشان محدود میسازد، ولى اهداف مهمی را احیا میکند، مثال خوبى است.
دستورهاى عملى اسلام که وظیفه انسانها را، نسبت به کارهایى که باید انجام دهند و یا از آن دورى جویند مشخص میکند، «احکام» نام دارد. هر کارى که انسان انجام میدهد، در اسلام داراى حکم خاصی است، احکامى که تکلیف ما را نسبت به کارها مشخص میکند پنج قسم است: 1. واجب; کارى است که انجام آن لازم میباشد و ترک آن عذاب دارد; مانند نماز، روزه و... 2. حرام; کارى است که ترک آن لازم و انجامش عذاب دارد; مانند دروغ، ظلم و... . 3. مستحب; به کارى گویند که انجامش نیکوست و ثواب دارد; ولى ترک آن عذاب ندارد; مانند سلام کردن و صدقه دادن. 4. مکروه; کارى است که ترک آن نیکو میباشد و ثواب دارد; ولى انجامش عذاب ندارد; مانند فوت کردن به غذا و خوردن غذاى داغ. 5. مباح; به کارى گویند که انجام و ترک آن مساوى است، نه عذابى دارد و نه ثوابى; مانند راه رفتن و نشستن.
در بحث نجاسات گفتيم احتياط واجب آن است كه از كافر اجتناب شود حال اگر كافر شهادتين بگويد يعنى بگويد: «اشْهَدُ انْ لا إِلهَ الا اللَّه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» مسلمان میشود و بدن او پاك میگردد، ولى اگر عين نجاست در بدن او باشد بايد آن را برطرف كرده و جاى آن را آب بكشد، ولى اگر قبل از اسلام آوردن عين نجاست برطرف شده باشد لازم نيست جاى آن را آب بكشد.
لباسى كه بر تن كافر است وقتى اسلام آورد پاك میشود مگر آلوده بهعین نجاست باشد.
هرگاه كافر شهادتين نگويد، ولى قلباً به معنى آن ايمان داشته باشد مسلمان است، امّا اگر بر زبان جارى كند و يقين باشد كه قلباً به آن ايمان ندارد احتياط واجب آن است كه از او اجتناب شود.
فرزندان نابالغ كفّار بعد از ايمان آوردن پدران آنها، پاك مىشوند.