زمينى که مسلمان بدون خریدوفروش ملك كافر كند
اگر زمینی با صلح به کافر داده شود آیا خمس دارد؟
هرگاه مسلمان زمينى را بدون خریدوفروش ملك كافر كند و عوض آن را بگيرد، مثلاً به او صلح نمايد، بنا بر احتياط واجب بايد كافر ذمی خمس آن را بدهد.
هرگاه مسلمان زمينى را بدون خریدوفروش ملك كافر كند و عوض آن را بگيرد، مثلاً به او صلح نمايد، بنا بر احتياط واجب بايد كافر ذمی خمس آن را بدهد.
هرگاه کافر ذمی یعنی کافری که بهصورت یک اقلیت سالم در کنار مسلمانان زندگی میکند و شرایط ذمّه را پذیرفته، زمینی را از مسلمان بخرد باید بجای زکات عواید آن، دو برابر زکات معمولی را بپردازد.
چه آن مال متعلّق به مسلمانى باشد يا كافرى كه در امان مسلمانان است اعلام كردن واجب است.
در فرض سؤال قصاص نمی شود.
در فرض سؤال قصاص نمی شود.
با توجه به اختلاف افقها نمیتوان عید واحد قائل شد، مخصوصا گاهی که ما نماز عید میخوانیم و در منطقه دیگری از دنیا هنوز شب است.
هرگاه كافرى در ماه رمضان پيش از ظهر مسلمان شود چنانچه تا آنوقت كارى كه روزه را باطل میکند انجام نداده، بنا بر احتياط واجب روزه بگيرد و قضا هم ندارد.
بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد غسل او واجب است و كسى كه از بچّگى ديوانه بوده و با همان حال بالغ شده، چنانچه پدر يا مادر او مسلمان باشد غسل او واجب است، همچنين كسى كه قبلًا مسلمان بوده و بعد ديوانه شده است.
كسى كه میت را غسل مى دهد بايد مسلمان و بالغ و عاقل باشد و مسائل لازم غسل را بداند و احتياط مستحب آن است كه شيعه دوازده امامی باشد.
هرگاه كسى وصیت كند بدن او را در جاى معيّنى دفن كنند و به وصیت او عمل نكنند و در جاى ديگرى دفن شود جايز نيست قبر او را نبش كنند و بهجای مورد وصیت انتقال دهند.
نبش قبر مسلمان در چند مورد حرام نیست: 1ـ درصورتیکه میّت در زمین غصبى دفن شده باشد و مالک زمین راضى نشود، همچنین اگر کفن یا چیز دیگرى که با میّت دفن شده غصبى باشد، یا چیزى از اموال میّت که به ورثه تعلّق دارد با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند که آن چیز در قبر بماند (مانند انگشتر یا زینتآلات قیمتى) حتّى اگر راضى شوند و ماندن آن در قبر اسراف باشد باید آن را بیرون آورند، امّا اگر میّت وصیت کرده که دعا یا انگشترى را مثلاً با او دفن کنند درصورتیکه وصیت او بیش از ثلث نباشد و اسراف محسوب نشود نمیتوانند قبر را بشکافند. 2ـ درصورتیکه براى اثبات حقّى لازم باشد بدن میّت را ببینند. 3ـ در موردى که میّت را در جایى دفن کردهاند که نسبت به او بیاحترامی است، مانند قبرستان کفّار، یا جایى که کثافات میریزند. 4ـ براى انجام یک مطلب شرعى که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است، مثل اینکه بخواهند بچه زنده اى را از شکم زن حامله بیرون آورند (البتّه معلوم است بچه مدّت کمى بعد از مادر ممکن است زنده بماند). 5ـ در جایى که بترسند درندهای به بدن میّت آسیب برساند، یا دشمن آن را بیرون آورد. 6ـ در موردى که قسمتى از بدن میّت با او دفننشده و بخواهند دفن کنند، ولى احتیاط واجب آن است که آن قسمت را طورى دفن کنند که بدن میّت ظاهر نشود.