عدم شرط رضایت بدهکار در کفالت
آیا رضایت بدهکار برای کفالت شرط است؟
در كفالت، رضايت كسى كه حق بر عهده اوست لازم نيست، بنابراين رضايت بدهكار شرط نمیباشد.
در كفالت، رضايت كسى كه حق بر عهده اوست لازم نيست، بنابراين رضايت بدهكار شرط نمیباشد.
هرگاه كفالت به اجازه شخص مديون باشد و كفيل ناچار شود طلب طلبكار را بدهد، حق دارد آن را از بدهكار بگيرد، ولى اگر به اجازه او نبوده حق ندارد.
ظاهر این است که قدرت واقعى بر احضار مکفول شرط وضعى است نه تکلیفى; مانند اشتراط قدرت بر تسلیم در بیع و اجاره و سایر عقود.
هرگاه كسى بر ديگرى حقّى داشته باشد (مثلاً طلبى يا قصاصى يا دیهای يا حقّ ديگرى) يا ادّعاى حقّى كند كه دعوى او قابلقبول باشد چنانچه انسان ضامن شود كه صاحب حق يا مدّعى، شخص متّهم را رها كند و هر وقت او را خواست به دست او بسپارد اين قرارداد را «كفالت» و به كسى كه ضامن اين كار مىشود «كفيل» گويند.
كفالت را مىتوان با صيغه لفظى ادا كرد، مثلاً كفيل به طلبكار بگويد من ضامنم هر وقت بدهكار را بخواهى به دستتو دهم و طلبكار هم قبول نمايد، يا كارى انجام دهند كه معنى اين صيغه لفظى را برساند خواه از طريق امضاء سندى باشد يا غير آن، كفالت صحيح است.
كفيل بايد بالغ و عاقل باشد و او را در كفالت مجبور نكرده باشند و بتواند كسى را كه كفيل او شده بهموقع حاضر نمايد.
قرار دادن ضمانت پرداخت بر عهده بانک و گرفتن کارمزد از سوى بانک، مانعى ندارد؛ و بانک نیز میتواند وجه پرداختى را از طرف مقابل بگیرد.
این کار درواقع ترکیبى از عقد کفالت و ضمانت است و اشکالى ندارد.
عقد کفالت، مانند سایر عقود، قابل انجام از طریق وکالت است; و معمولاً مردمى که به دادگاهها مراجعه میکنند وکالت در اینگونه امور را به دادگاهها، یا کسانى که از سوى دادگاه وکالت دارند میسپارند.
هرگاه کسى بهزور بدهکارى را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار توانایى دسترسى به او را نداشته باشد واجب است او را به دست طلبکار برساند یا دین او را ادا نماید.
اگر شخص یا اشخاصى قاتلى را از دست صاحبان خون بگیرند و فرارى دهند حاکم شرع میتواند آن شخص یا اشخاص را زندانى کند تا قاتل را بهوسیله کسان خود تحویل دهند و اگر تحویل قاتل ممکن نشود باید دیه شخص مقتول را بپردازند.