خودداری پزشک از درمان به خاطر فقیر بودن بیمار
خوددارى پزشك از درمان بيماران به دليل فقر مالى كه قادر بر پرداخت هزينه درمان خود نمىباشند چه حكمى دارد؟
درصورتیکه جان بيمار درخطر باشد يا احتمال خطر بدهد نبايد از مداوا خوددارى كند.
درصورتیکه جان بيمار درخطر باشد يا احتمال خطر بدهد نبايد از مداوا خوددارى كند.
به نظر میرسد شما گرفتار وسواس شدهاید، بهتر است مدتی به این مسائل تفکر نکنید تابهحال عادی بازگردید؛ میتوانید در این زمینه کتاب ما را به نام معمای هستی مطالعه کنید.
ازنظر موازين شرع اسلام نمیتوان به اين گروه اجازه برقرار ساختن رابطه با جنس موافق هرچند در مراحل سطحى و ابتدايى داد و آن را یک ضرورت شمرد، بلكه بايد از طرق مختلف مخصوصاً عواطف مذهبى كه بسيار قوى و مؤثر است، روى آنان کارکرد تا مشكلشان حل شود؛ و هرگز نبايد تسليم توصیههای بعضى از روانپزشکان شد كه میخواهند كار را بر خودشان آسان و بر ديگران مشكل كنند، بلكه بايد پزشكان مؤمن بكوشند و طرق درمان معقول و مشروع را بيان كنند.
درصورتیکه دارو منحصربهفرد باشد و تأثير آن از زیانهای آن بيشتر است و پزشك چگونگى آن را به بيمار اعلام كند، تجويز آن مانعى ندارد.
خالى از اشكال نيست.
آرى لازم است و باید به او فرصت معالجه داد.
بايد طبيب بررسى لازم را به عمل آورد و با اطبّاى ديگر در صورت امكان مشورت كند و آن روشى كه بهتر به نظر میرسد برگزيند.
هر گاه مسئولین بیمه را مشروط به پرداختن مبلغ خاصی کند و بیمه پذیر این را بپذیرد ، آن مبلغ ملک آنها می شود و هر گونه مصلحت بدانند، مصرف می گردد.
هرگاه اینگونه ضررها طبيعى باشد و معمولاً در غالب موارد رخ مىدهد، ضامن نيست. در غير اين صورت، اگر از مريض برائت نگرفته باشد، ضامن است.
اگر از آنها اجازه گرفته و در برابر اینگونه امور سلب مسئوليت كرده، ضامن نيست.