تعزیر کسی که خودکشی کرده در صورت نجات از مرگ
کسى اقدام به خودکشى نموده، ولى به نحوى از مرگ نجات مى یابد، آیا این فرد چون فعلش مخالف با موازین اسلامى بوده، مشمول تعزیر است؟
آرى در صورت مصلحت مى توان او را تعزیر کرد.
آرى در صورت مصلحت مى توان او را تعزیر کرد.
به یقین این امور هم ایذاء است و هم توهین، و به فرض که توهین نباشد، ایذاء مومن صدق مى کند; و به هر حال تعزیر دارد.
تعبیر به «دون الحد» در غیر موارد حدود معنا ندارد; ولى واضح است که باید تعزیر تناسب عقلایى با جرم داشته باشد.
شخص ماما تنها مستحق تعزیر است; و ممکن است تعزیر مالى انتخاب شود.
هرگونه تخلّف از واجبات شرع و ارتکاب گناهان کبیره تعزیر دارد، و تعزیر منحصر به شلاّق یا زندان نیست; بلکه از اندرزهاى دوستانه، که سبب ترک عمل گردد، شروع مى شود تا محرومیّت موقّتى از بعضى از حقوق اجتماعى و جریمه مالى و مانند آن.
اگر هیچ گونه اقدامى نکرده باشند باید به نهى از منکر قناعت کرد.
مخيّر بودن قاضى در صورتى است كه جُرم جنبه عمومى پيدا كند؛ يعنى مشكلى براى جامعه ايجاد نمايد، كه در اين صورت حتّى با گذشت شاكى خصوصى، قاضى مىتواند مجرم را به نوعى تعزير نمايد، در غير اين صورت با گذشت شاكى خصوصى بايد پرونده مختومه شود.
در قصاص اين امور معتبر نيست؛ ولى حاكم مى تواند براى هتك حيثيّت او را تعزير كند.
مرد گناه كرده و مستحقّ تعزير است؛ لكن در فرض مسأله ضامن ديه آن زن نيست.
چنانچه قاضى در این گونه امور نیز ماذون باشد و علم از طرق عادى و معمولى بر این گونه امور حاصل گردد تعزیر کردن لازم است، مگر در مواردى که این گونه اقدامات منشا مفاسدى گردد که در این صورت پرده پوشى لازم است و هرگاه با احضارکردن و هشدار دادن و ارشاد نمودن وتعهّد گرفتن ردع و منع حاصل گردد باید به همان مقدار قناعت کرد.
منظور حاكم شرع است و اگر قاضى محكمه مجتهد باشد، يا مأذون در اين گونه امور نيز باشد، حقّ تعيين تعزير را از نظر كيفيّت و كميّت به تناسب ميزان جرم دارد.