مصداق تلف حکمی
آیا انتقال مالکیت از مصادیق تلف حکمی هست؟
انتقال ملکیت به تنهایی مصداق تلف حکمی نیست.
انتقال ملکیت به تنهایی مصداق تلف حکمی نیست.
اگر مظالم مثلى است ـ مثل گندم و جو و امثال آن باید ـ خود آن و در صورت توافق طرفین قیمتش را، مطابق روز پرداخت بدهد و اگر مثلى نیست مثل انواع حیوانات باید قیمت وقت تلف را حساب کند. البته در این مورد تورم را باید حساب کنند.
هرگاه کسی چيزى را به عاريه بگیرد و آن چیز تلف شود عاریه گیرنده ضامن نيست، مگر اينكه: در حفظ آن كوتاهى كرده باشد. عاريه دهنده شرط ضمان كرده باشد چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره يا زینتآلات ساختهشده از آنها باشد،بنابراین در اين سه صورت اگر تلف شود، ضامن است و بايد عوض آن را بدهد.
مالک باید با دلایل معتبر ضمان را ثابت کند
در ادعای تلف عین عاریه گرفتهشده و ادعای عدم تفریط و تعدی قول عاریه گیرنده مقدم است با یمین او و عدم بینه از عاریه دهنده مگر در عاریه طلا و نقره.
پدر بعد از هبه به پسر نابالغ خود نمى تواند برگردد و اگر معامله اى روى آن براى خودش انجام دهد باطل است و اگر براى پسر و به نفع او بوده جايز است ولى پولش مال پسر است و اگر آن مال تلف شده، پدر ضامن است.
در مورد چپ شدن اتومبیلها و تلف شدن بارها اگر تخلفات يا كوتاهى او، سبب تلف گردد ضامن است، امّا اگر اتومبيل سالم، به علّتى بعضى از قسمتهایش بشكند و چپ شود و بار تلف گردد ضامن نيست.
چنانچه بهصورت طبیعی اتفاق بیافتد فروشنده ضامن است.
بايد آنها را به دست حاكم شرع بسپاريد و صورت اسامى تلف شدگان وخسارت ديدگان را هم به او بدهيد، تا طبق قانون شرع در ميان آنها تقسيم كند.
هرگاه مالى را كه پيدا كرده نشانه دارد ولى قيمت آن كمتر از يك درهم است چنانچه صاحب آن معلوم باشد نمى تواند بدون رضايت او آن را بردارد و اگر صاحب آن معلوم نباشد مى تواند بردارد و تملّك كند و از آن استفاده نمايد و در صورت تلف شدن لازم نيست عوض آن را بدهد، بلكه اگرقصد تملّك هم نكرده باشد و بدون تقصير او تلف شود دادن عوض آن واجب نيست.
چنانچه مثلا حيوانى مانند گوسفند را غصب كند و از بين برود در صورتی که در آن مدّت چاق شده سپس از بين رفته است، بايد افزايش قيمت آن را كه به خاطر چاقى بوده نيز بدهد.