ضمان کاهش قیمت ناشی از ممانعت دیگری از فروش
اگر كسى ظالمانه مانع فروش متاعى شود، به مدّتى كه سبب تنزّل قيمت آن در بازار گردد، آيا ضامن نقصان قيمت است؟
درصورتیکه آن متاع در مسير فروش بوده و شخص مزبور مانع شده است ضامن است.
درصورتیکه آن متاع در مسير فروش بوده و شخص مزبور مانع شده است ضامن است.
«مزارعه» آن است كه صاحب زمين، زمين خود را در اختيار زارع بگذارد تا زراعت كند و سهم معيّنى از حاصل را به مالك دهد. قرارداد مزارعه ممكن است با صيغه لفظى باشد، مثلاً بگويد: «من اين زمين را در برابر یکسوم حاصل آن براى مدّت دو سال در اختيار تو مىگذارم و زارع بگويد: قبول كردم»، يا بدون آنكه صیغهای بخواند زمين را براى زراعت در اختيار او بگذارد و او تحويل بگيرد (البتّه گفتگوهاى لازم درباره مدّت و مقدار حصّه و مانند آن بايد قبلاً شده باشد).
بچه نابالغ حقّ تصرّف در مال خود را ندارد و نشانه بلوغ يكى از سه چيز است: «اوّل» در پسران كامل شدن 15 سال قمرى و وارد شدن در 16 سالگى است؛ و در دختران كامل شدن 9 سال قمرى و وارد شدن در 10 سالگى است و با توجه به اینکه هرسال شمسى 11 روز بيشتر از سال قمرى است بنابراین با محاسبه اين تفاوت و احتساب سال كبيسه، زمان بلوغ در پسران به سال شمسى حدوداً 14 سال و 6 ماه و 20 روز و زمان بلوغ در دختران 8 سال و 8 ماه و 25 روز مىباشد «دوم» بيرون آمدن منى «سوم» روييدن موى درشت بالاى عورت لازم به ذکر است که درشت شدن صدا و روييدن موى درشت در صورت و پشت لب و مانند آن، دليل بر بلوغ نيست، مگر اينكه از اين راه يقين به بالغ شدن حاصل شود.
كسى كه ورشكست شده يعنى بدهكارى او بيش از سرمايه موجود اوست و طلبكاران از حاكم شرع خواستهاند كه او را از تصرّف در اموالش ممنوع كند در صورت صدور این حکم از طرف حاكم دیگر حق تصرف در اموال خود را ندارد.
هرگاه چيزى را كه به عاريت گرفته تلف شود ضامن نيست، مگر اينكه در حفظ آن كوتاهى كرده باشد. همچنين اگر عاريه دهنده شرط ضمان كرده باشد، يا چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره يا زینتآلات ساختهشده از آنها باشد، در اين دو صورت نيز اگر تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
وقف به جنین صحیح نیست چون تملیک محسوب نمی شود.
درصورتیکه معلوم شود یکى از آن دو نفر این کار را انجام دادهاند و دلیلى بر اثبات مقصّر واقعى نباشد، ضمان در میان آنها تقسیم میشود.
درصورتیکه احراز شود کدامیک مقصّر بوده، او ضامن است. يعنى چنانچه مباشر دستورات را انجام نداده، مباشر ضامن است و اگر معلّم كوتاهى كرده، او ضامن است و اگر معلوم نشود كدام مقصّر بودهاند، ديه در ميان آنها تنصيف مىشود.
هرگاه غرقشدگان افراد بالغ و عاقلى بودهاند، کسى ضامن خون آنها نیست.
اگر شخص یا اشخاصى قاتلى را از دست صاحبان خون بگیرند و فرارى دهند حاکم شرع میتواند آن شخص یا اشخاص را زندانى کند تا قاتل را بهوسیله کسان خود تحویل دهند و اگر تحویل قاتل ممکن نشود باید دیه شخص مقتول را بپردازند.
اگر ضمانت به خواهش بدهكار صورت گرفته باشد هر وقت ضامن بدهى را داد مىتواند آن را از بدهكار سابق بگيرد.