تعریف مباشرت
مسأله 310ـ شرط دهم «مباشرت» است، يعنى خود انسان شستن صورت و دست و مسح سر و پاها را انجام دهد و اگر ديگرى او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد وضو باطل است، ولى کمک در مقدّمات وضو اشکال ندارد.
مسأله 310ـ شرط دهم «مباشرت» است، يعنى خود انسان شستن صورت و دست و مسح سر و پاها را انجام دهد و اگر ديگرى او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد وضو باطل است، ولى کمک در مقدّمات وضو اشکال ندارد.
مسأله 319ـ هرگاه انسان احتمال دهد مانعى در اعضاى وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلايى است بايد وارسى کند، مثل اين که بعد از گِل کارى يا رنگ کارى شک کند مقدارى گِل يا رنگ به دست او چسبيده است.
مسأله 337ـ وضو براى شش چيز واجب است:1ـ نماز واجب (غير از نماز ميّت)2ـ سجده و تشهّد فراموش شده.3ـ طواف واجب (بايد توجّه داشت طوافهايى که جزء حج يا عمره است طواف واجب حساب مى شود هرچند اصل حج و عمره مستحب باشد).4ـ هرگاه نذر يا عهد کرده، يا قسم خورده که وضو بگيرد و با طهارت باشد.5ـ هرگاه نذر کرده جايى از بدن خود را به خطّ قرآن برساند (در صورتى که اين نذر شرعاً رجحان داشته باشد مثل اين که مى خواهد از روى احترام خطّ قرآن را ببوسد).6ـ براى آب کشيدن قرآنى که نجس شده يا بيرون آوردن آن از محل آلوده، هرگاه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خطّ قرآن برساند.
مسأله 344ـ هشت چيز وضورا باطل مى کند:1ـ خارج شدن بول. 2ـ غائط. 3ـ بادى که از مخرج غائط خارج شود. 4ـ خوابى که بر عقل غلبه کند و به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود. 5ـ کلّيّه امورى که عقل را از بين مى برد مانند مستى، بيهوشى و ديوانگى (بنابر احتياط واجب). 6ـ استحاضه زنان که شرح آن در جاى خود مى آيد. 7ـ کارى که براى آن بايد غسل کرد، مانند جنابت. 8ـ مسّ ميّت انسان.
مسأله 335ـ کسانى که داراى چنين بيمارى هستند، اگر به آسانى قابل معالجه باشند واجب است معالجه کنند و اگر نکنند براى آنها اشکال دارد.
مسأله 315ـ هرگاه آب به مقدار کم براى او ضرر ندارد بايد با همان مقدار وضو بگيرد، يا مثلاً اگر آب سرد ضرر دارد بايد آب را گرم کند.
مسأله 351ـ هرگاه جبيره بيشتر از معمول، اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نيست بايد به دستور جبيره عمل کند و بنابر احتياط مستحب، تيمّم هم بنمايد و اگر برداشتن جبيره اضافى ممکن است بايد آن را بردارد.
مسأله 349ـ هرگاه جبيره تمام صورت يا تمام يکى از دستها را گرفته باشد، بايد بنابر احتياط هم وضوى جبيره اى بگيرد و هم تيمّم کند، همچنين اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد.
مسأله 350ـ کسى که در کف دست و انگشتهايش جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن کشيده، مى تواند مسح سر و پا را با همان رطوبت انجام دهد و اگر کافى نباشد، از جاهاى ديگر وضو رطوبت مى گيرد.
مسأله 348ـ هرگاه زخم يا دمل و شکستگى با پارچه يا گچ يا مانند آن بسته شده است، چنانچه باز کردن آن ضرر و مشقّت زيادى ندارد و آب هم براى آن مضر نيست، بايد آن را باز کند و وضو بگيرد، در غير اين صورت اطراف زخم يا شکستگى را بشويد و احتياط مستحب آن است که روى جبيره را نيز مسح کند و اگر جبيره، نجس است يا نمى شود روى آن دستِ تر بکشد، پارچه پاکى را بر آن ببندد و دستِ تر روى آن بکشد.
مسأله 347ـ هرگاه زخم يا دمل و شکستگى در محلّ مسح باشد چنانچه نتواند آن را مسح کند بايد پارچه پاکى روى آن بگذارد و روى پارچه را با رطوبت آب وضو مسح کند و بنابر احتياط واجب، تيمّم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد بايد وضوى بدون مسح بگيرد و بنابر احتياط واجب تيمّم هم بکند.
مسأله 352ـ هرگاه در جاى وضو، زخم و جراحت و شکستگى وجود ندارد، امّا به جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد، بايد تيمّم کند، ولى اگر فقط براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد، چنانچه اطراف آن را بشويد کافى است و احتياط آن است که تيمّم هم بکند.