وارد شدن مرجع در موضوعات
آیا ورود در موضوعات از شئون مرجعیت است؟
در بسیاری از موارد از شئون مرجعیت است زیرا مرجع هم صاحب فتوا است و هم صاحب حکم در موضوعات؛ و داستان معروف تنباکو مصداق روشن این مطلب است.
گمان به اعلم بودن یک مجتهد
اگر مكلّف بعد از مراجعه به اهل خبره، ظن (گمان) به اعلم بودن يك مجتهد داشته باشد، آيا در اين صورت لازم است مطابق ظن خود عمل كند؟
احتياط آن است كه مطابق ظن خود عمل كند.
اعلم دانستن از طریق انتشار رساله
آیا انتشار رساله توسط مجتهدى به معناى این است که او خود را از دیگران اعلم میداند؟
انتشار رساله توسط مجتهدى به دلالتی بر اینکه او خود را از دیگران اعلم میداند ندارد.
عدمکفایت احتمال اعلمیت
آيا احتمال اعلميت در انتخاب مرجع تقلید كفايت میکند.
کافی نیست و ملاك يقين است.
معنای صباح و مساء
معنای صباح و مساء در نظر فقهی چیست؟
صباح اول روز و وقت پيدا شدن سرخى آفتاب در افق است؛ و مساء آغاز شب است و گاه به انتهای روز نیز اطلاق میشود و گاه بعدازظهر تا نصف شب را مساء میگویند.
تعارض شهادت اهل خبره در تشخیص اعلم
در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلمیت مجتهدین، وظیفه چیست؟ آیا بهتر نیست ببینیم خبره بودن کدام خُبره بیشتر و کاملتر است و به قول او اعتماد کنیم؟
از هر طریقى علم یا اطمینان حاصل شود کافى است و در صورت تعارض مخیّر هستید.
اعلمیت مراجع عصر حاضر بر مراجع گذشته
مسئله رجوع به اعلم در مسائل مورد اختلاف فقها، ازجمله مسائلى است که در تمام رسالههای عملیّه آمده است; ولى حقیقت این است که تشخیص اعلم کارى سخت، بلکه شاید از محالات باشد! چون هر شخص یا گروهى، شخص خاصی را اعلم دانسته و غیر او را اعلم نمیداند. سؤال این است که: مراجعى بودند که گفته میشد در زمان حیات و حتّى پس از حیات اعلم از دیگران هستند. ولى آیا ممکن است این مراجع (رضوانالله علیهم) پس از گذشت زمان طولانى از وفاتشان و با آمدن مراجع جدید ـ که مشغول درس و بحث هستند و علوم و تحقیقات جدیدى در دست دارند ـ بازهم اعلم از احیا باشند؟
شکی نیست که علم و دانش همراه زمان در حال تطوّر و تکامل است؛ و همانگونه که در تعلیقه بر عروة الوثقى، مبحث عدم جواز تقلید ابتدایى از میّت، نوشتهایم، ممکن است بسیارى از مجتهدین زنده از مراجع گذشته اعلم باشند; چون مراجع زنده معلومات و دانش گذشتگان را بهاضافه علوم جدیدى در اختیاردارند. بدینجهت ممکن است در بین مراجع میّت کسانى باشند که از مراجع زنده استعدادى قویتر داشته باشند، ولى اطلاعات احیا ممکن است نسبت به اموات اقرب بهواقع باشد و ملاک اعلمیت، اقربیّت بهواقع است. همانگونه که ممکن است طبیب امروز از ابنسینا ماهرتر باشد; درحالیکه استعداد بوعلى بیشتر بوده است. همچنین در سایر علوم; و روشن است که علم فقه و اصول از این قاعده کلی مستثنا نیست و این دو علم دائماً در حال تطوّر و تکامل است.
شناخت اعلمیت توسط غیرروحانی
آیا ممکن است غیرروحانی، توانایى شناخت مجتهد و مرجع اعلم را داشته باشد؟ در این صورت، آیا قول چنین شخصى در اثبات اجتهاد یا اعلمیت حجّت است؟
درصورتیکه آن فرد ثقه و مورد اعتماد باشد و از اهل خبره پرسش کند، میتوان به حرف او اعتماد کرد.
دلیل وجوب تقلید
خواهشمندم بفرمایید چرا تقلید واجب است؟
به دلیل عقل و بناى عقلاى دنیا که جاهل در هر مسئلهای باید به عالم رجوع کند، آیا شما هرگاه مریض شوید از طبیب دستور نمیگیرید، احکام دین را نیز باید از متخصّصان آن فراگرفت.