منظور از اعلم در مرجع تقلید
منظور از اعلم در مرجع تقلید چیست؟
اعلم کسى است که در استخراج احکام (از منابع آن) از مجتهدان دیگر استادتر باشد.
اعلم کسى است که در استخراج احکام (از منابع آن) از مجتهدان دیگر استادتر باشد.
منظور از اهل خبره، علماى درجهدو و سه حوزههای علمیّه و شهرهاست که با مبانى فقهى آشنایى دارند.
درصورتیکه آن فرد ثقه و مورد اعتماد باشد و از اهل خبره پرسش کند، میتوان به حرف او اعتماد کرد.
از هر طریقى علم یا اطمینان حاصل شود کافى است و در صورت تعارض مخیّر هستید.
اجتهاد در اهل خبره براى تشخیص اعلم شرط نیست.
انتشار رساله توسط مجتهدى به دلالتی بر اینکه او خود را از دیگران اعلم میداند ندارد.
درست است که قدرت بیان باعث معرفى شخص است امّا اگر کسى بیانى نداشت و مقام علمى او مجهول ماند و بعد از فحص نیز مقام علمى او روشن نشد مردم نسبت به او وظیفهای ندارند، مانند گنجى است که شناختهنشده و کسى در برابر آن گنج وظیفهای ندارد.
تصریح به جواز عمل به رساله، دلیل بر نفى دیگران نیست، بلکه ممکن است دیگران هم در شرایط مساوى و هر دو یا هرچند نفر جایز التّقلید باشند. آرى اگر کسى در اوّل رساله خود بنویسد عمل به این رساله متعیّن است و عمل به غیر آن جایز نیست مفهومش نفى دیگران است درحالیکه هرگز ندیدهایم احدى در مقدمه رساله چنین چیزى بنویسد.
اعلم بودن تنها به آگاهى و اعلمیت در علم اصول حاصل نمیشود بلکه شرایط دیگرى نیز دارد.
شکی نیست که علم و دانش همراه زمان در حال تطوّر و تکامل است؛ و همانگونه که در تعلیقه بر عروة الوثقى، مبحث عدم جواز تقلید ابتدایى از میّت، نوشتهایم، ممکن است بسیارى از مجتهدین زنده از مراجع گذشته اعلم باشند; چون مراجع زنده معلومات و دانش گذشتگان را بهاضافه علوم جدیدى در اختیاردارند. بدینجهت ممکن است در بین مراجع میّت کسانى باشند که از مراجع زنده استعدادى قویتر داشته باشند، ولى اطلاعات احیا ممکن است نسبت به اموات اقرب بهواقع باشد و ملاک اعلمیت، اقربیّت بهواقع است. همانگونه که ممکن است طبیب امروز از ابنسینا ماهرتر باشد; درحالیکه استعداد بوعلى بیشتر بوده است. همچنین در سایر علوم; و روشن است که علم فقه و اصول از این قاعده کلی مستثنا نیست و این دو علم دائماً در حال تطوّر و تکامل است.