اعتقاد امام جماعت به نجاست
آیا کسی که باوجود علم بر فتوای مراجع در نجاست بهائیت آنها را بنا بر تکیهبر عقل خود پاک میداند میتواند امام جماعت باشد؟
اگر مجتهد در اینگونه مسائل نباشد و چنین اظهارنظری کند اقتدا به او جایز نیست.
اگر مجتهد در اینگونه مسائل نباشد و چنین اظهارنظری کند اقتدا به او جایز نیست.
شرکت کردن او در نماز جماعت به این صورت اشکال دارد، نماز خود را فرادا بخواند خداوند ثواب جماعت را به وى میدهد، البته اگر بتواند دیرتر به سجده رود و یا مهر را روی محل بلندتری قرار دهد که تبعیت از امام را رعایت کند به نماز فرادا ارجحیت دارد.
فرادا شدن يك صف، اتّصال صفهای بعدى را از بين نمیبرد.
در مواردی که نماز امام درواقع بهحکم شرع باطل است مأموم نمیتواند اقتدا کند ولی اگر نماز باطل نیست اقتدا کردن مانعی ندارد.
اگر قرائت امام جماعت يا امامجمعه صحيح نبود در درجه اول در صورت امكان بايد به خود او تذکر داد ولى تذکر به ديگر مأمومین لازم نيست. درهرصورت مادامیکه اين اشتباه ادامه داشته باشد نمىتوان به او اقتدا كرد.
اگر انسان نداند نمازى را كه امام مىخواند نماز نافله است يا نماز واجب نمىتواند به او اقتدا كند.
در موقع نماز آیات در رکعت اول و دوم برای مأموم روشن میشود که اشتباه است ولی نمازهای دیگر ممکن است تا آخر روشن نشود، بنابراین در نماز آیات هم اگر در رکوع آخر اقتدا کند و نماز را ادامه دهد و بعداً متوجه شود که نماز آیات بوده نمازش صحیح است.
كسى كه در نماز وسواس دارد و وسواس او اسباب اشكال نماز میشود، چنانچه بداند درصورتیکه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت میشود بايد نماز را به جماعت بخواند.
اگر مأموم در اثناء نماز شك كند كه نيّت اقتدا كرده يا نه چنانچه در حالى باشد كه اطمينان پيدا كند مشغول جماعت است نماز را به جماعت تمام مىكند، ولى اگر اطمينان پيدا نكند بايد نماز را به نيّت فرادا انجام دهد.
گاهى هیئتامنای مسجد يا متولی آن راضى به حضور فرد معيّنى بهعنوان امام جماعت در مسجد نيستند؛ اين عدم رضايت تأثيرى ندارد. درواقع هیئتامنا و حتى متولی مسجد چنين حقّى ندارند، بلكه مردم امام جماعت را تعيين میکنند، يا هیئتامنایی كه واقعاً رضايت مردم را در نظر دارند و مردم حرف آنها را قبول دارند و حتى امام جماعت راتب نمىتواند شخص ديگرى را تعيين كند بلكه مراعات كلام او فقط استحباب دارد. البته اصل اتحاد است و باید سعى همگان بر اين باشد كه اگر اختلافى بود با مسالمت تبديل به اتحاد شود. بايد توجه داشت كه در مساجد همواره همبستگى و یکدست بودن مردم، امام جماعت و مسؤولين مسجد حرف اول را مىزند و بايد در حفظ آن كوشيد و به خاطر بعضى اختلاف سليقههاى كوچك اين مهم را كنار نگذاشت.
عدالت امامجمعه و جماعت و حاکم شرع و مرجع تقلید شرط است منتها اثبات عدالت از طرق مختلف امکانپذیر است. مثلاً امام جماعتی در مسجد معروف شهر ایستاده و افراد ظاهرالصلاحی به او اقتدا کردهاند، این مقدار کافی است و در مورد امامجمعهها میدانیم تا تحقیق کامل درباره آنها نشود به این مقام منصوب نمیشوند.
قرائت امام جماعت بايد عربى صحيح باشد. لذا بايد توجه داشت كه عربى صحيح غير از قواعد تجويدى است كه الآن مرسوم شده است چون بسيارى از اين قواعد فقط جهت زيبايى قرائت است نه عربى بودن آن و زمانى میتوان گفت قرائتى عربى صحيح است كه ازنظر عربها مشكلى نداشته باشد؛ ضمناً داشتن لهجه عربى لزومى ندارد؛ اما اگر بعضى از ائمّه جماعات، حداقل واجب را نيز رعايت نكردند به آنها بايد تذكّر داد و اگر افاده نکرد نمیتوان به آنها اقتدا کرد.