وقف توسط شخص حقوقی
شخص حقوقی می تواند واقف باشد؟
در صورتی که شرایط لازمه حاصل شود مانعی ندارد.
در صورتی که شرایط لازمه حاصل شود مانعی ندارد.
اين وقفها در صورتى صحيح است كه واقف اوّل آن محل را حيازت نموده باشد چون لا وقف الا فى ملك و منظور از حيازت زمين آن است كه زمينى را كه مالك ندارد مثل غالب جنگلها يا مراتع و بيابانها، فردى در دست بگيرد و روى آن عملى انجام دهد مثل اينكه در آن آبادى ايجاد كند يا پستى و بلندى آن را اصلاح و آماده استفاده كند يا آب آن را فراهم كند و امثال آن، البته لازم است.تذکر داده شود که حيازت بر دو قسم است:الف) اگر كسى مالى از مباحات را پيش از زمان اقامه حكومت اسلامى حيازت نمايد، ملكيّت او صحيح و ثابت است.ب) اگر كسى بعد از اقامه حكومت اسلامى قصد حيازت چيزى از مباحات را دارد بايد اين حيازت به اذن حكومت اسلامى باشد تا صحيح باشد و ملكيّت براى او حاصل شود.
تا ممكن است بايد با كمك گرفتن از اهل خبره و اطّلاع، جمع ميان بناى مسجد و حفظ آثار فرهنگى شود و اگر ممكن نشد، اولويّت با مسجد است.
در صورت سکوت نه واقف حق تعیین متولی بعدی را دارد و نه متولی بلکه باید از حاکم شرع اجازه بگیرند.
چون ما وقف را مشروط به صيغه نمى دانيم و با صِرف عمل نيز وقف صورت مى گيرد اين هم وقف محسوب مى شود و خارج كردن آن از محل وقف جايز نمى باشد،البتّه بايد توجه داشت اگر وقف بودن ثابت نباشد، حداقل هديه به محل وقف است كه باز هم خروج مال هديه از آن محل جايز نيست؛ مگر اينكه متعارف بين مردم در آن منطقه اين باشد كه اموال مربوط به حسينيه يا امثال آن، هم براى خود آن محل استفاده مى شود و هم براى مراسم هاى آن منطقه اگر چه خارج از مسجد يا حسينيه باشد؛ پس اگرچه وقف باشد ولى مى توان آن را موقتاً از محل وقف خارج كرد و در منطقه براى مراسم هايى كه محتواى آن هم سو با برنامه هاى مسجد و يا حسينيه باشد استفاده كرد. اينها در صورتى است كه واقف يا واهب شرط خاصّى نگذارد و الّا بايد به شرط عمل كرد.
بايد توجه داشت كه لزومى ندارد واقف خودش متولّى باشد مگر اينكه در ضمن وقف شرط كند والاّ واقف بعد از وقف ديگر تسلّطى بر موقوفه ندارد و اگر خود او متولّى باشد نمى تواند متولّى بعد از خود را تعيين كند مگر اينكه باز هم در ضمن وقف شرط كرده باشد. واگر متولّى در ضمن وقف تعيين نشده باشد اين وظيفه حاكم شرع است كه شخصى را براى تولّى امور وقف تعيين كند و ديگران تسلّطى براى معيّن كردن اين شخصى ندارند.
تا ممکن است باید با کمک گرفتن از اهل خبره و اطّلاع، جمع میان بناى مسجد و حفظ آثار فرهنگى شود؛ و اگر ممکن نشد، اولویت با مسجد است.
اگر متولّى داشته باشد حرف او مقدّم است والاّ حاكم شرع فردى را به عنوان متولّى آن محل منسوب می كند تا او رسيدگى نمايد.مهمترين امر در مساجد و حسينيه ها و امثال آن اتّحاد مردم، متولّى، واقف، هيأت امناء و امام جماعت است و تا حد امكان بايد با همكارى و گذشت جلوى ايجاد اختلاف را گرفت.
ادّعاى اختلال فکرى بدون دلیل و شاهد پذیرفته نیست.