تعارض اذن پدر و جد پدری
اگر پدر راضی به ازدواج باشد و جد پدری راضی نباشد قول کدامیک مقدّم است؟
حرف کسی که رضایت دارد و اجازه میدهد مقدّم است.
حرف کسی که رضایت دارد و اجازه میدهد مقدّم است.
اذن پدر شرط واقعی است و لذا عقد باطل است و اگر علم داشتند نامشروع است و تنها در صورت عدم علم و تصور به حلال بودن حلالزاده است.
درصورتیکه دختر هوشیار و رشیده باشد و مصالح خود را تشخیص دهد و مفسدهای پیش نیاید، نیازی به اجازه پدر ندارد.
اگر تغییر جنسیت واقعی باشد اجازه او شرط نیست.
عقد سابق باطل بوده و عقد فعلی صحیح است مگر درصورتیکه در عقد قبلی نزدیکی انجامشده باشد که در این صورت بهتر است از شخص اول بخواهد باقیمانده مدت را ببخشد و اگر اصرار دارد و نمیبخشد ما باقیمانده مدت را میبخشیم و عقد خود را با شخص جدید بعد از گذشت عده وطی به شبهه از زمان نزدیکی بهانهای دوباره بخوانید.
درصورتیکه دختر سن کمی نداشته و دارای رشد کافی عقلی و جسمی بوده و قدرت تشخیص مصالح خود را داشته باشد چنانچه مفسدهای پیش نیاید، ازدواج با او بدون اذن پدر مانعی ندارد و منظور از باکره دختري است که قبلاً ازدواج صحیح (و لو مطابق اعتقاد خودشان) نکرده باشد، خواه عضو بکارت موجود باشد، يا نه.
ازدواج شما با آن مرد باطل بوده است و احتیاجی به طلاق دادن ندارد. درعینحال خوب است فرد عالمی صیغه طلاق را جاری کند و اگر نزدیکی شده عدّه را رعایت کنید یعنی موقتاً نامزد شوید و بهانهای آن را به تأخیر بیندازید.
با توجه به اینکه پدر دختر رضایت به عقد ندارد نمی توانند بدون اجازه او عقد یخوانند و رابطه آنها قبل از عقد باید مانند دو نامحرم باشد.
درصورتیکه نزدیکی صورت گرفته مهرالمثل را بپردازد.
اگر قبلاً یکمرتبه با اذن پدر به عقد صحيح شرعي مردي درآمده، براي ازدواج مجدّد نيازي به اجازه پدر نيست؛ مشروط بر اینکه ازدواج دوّم به مصلحت او باشد.
در صورت امكان به شكلى رضايت پدر را جلب كند، در غير اين صورت عقد آنها اشكال دارد و احتياط واجب آن است كه پسر باقيمانده مدّت را ببخشد و از همديگر جدا شوند و اگر عقد دائم بوده او را طلاق دهد.
در صورتی که به عنوان وکالت باشد و مادر اجازه دهد اشکال ندارد.