قطع درمان به خاطر ناامیدی از بهبودی یا عدم تحمل مشقت درمان
اینجانب پزشك متخصّص جرّاحى عمومى هستم. فرض بفرماييد بيمارى با سرطان پيشرفته معده مراجعه كرده و از بنده مىپرسد آيا درمان شما مرا علاج میکند؟ و من پاسخ میدهد خير. فقط كمى به طول عمرتان اضافه میشود. دوباره مىپرسد: آيا اجبار دارم تن به درمان بدهم، درصورتیکه بار مالى آن را نمیتوانم تحملکنم و آزار و اذيت ناشى از جراحى و شیمیدرمانی را هم بهصرفه نمىدانيم؟از طرف ديگر گاهى خود ما پزشكان مىدانيم آزار و اذیت عمل جراحى و شیمیدرمانی در سنين بالا و بيمار ضعيف واقعاً بهسختی تحمل میشود. اگر بيمار اين را بداند آيا حق دارد، درمان يا عدم درمان را انتخاب كند؟خيلى از همكاران متعهد من قبل از شروع اين راه و آمدن خدمت شما اين توصيه را كردند كه اين راه را نروم چون بهجایی ختم نمیشود و حضرات عموماً اين مسئله را تلقى بر صدور مجوز مرگ قبل از وقوع مرگ میکنند و از ابتدا مخالفت میشود. درصورتیکه چنين قصدى نيست، بلكه فقط بايد بدانيم تا چه موقع حقداریم براىبيمارى كه به مراحل آخر بيمارى رسيده كارهايى انجام دهيم كه سرمايه و جسم و روح و روان او را دستخوش تغييرات وسيعى قرار میدهد و مطمئناً بهجایی نمیرسد. لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:الف) آيا بايد انسان آزمايشگاهى باشد كه داروها روى او امتحان شود و از مجموع قضايا به نتيجه رسيد؟ب) آيا مقرّرات الهى اين بنده اقتضا میکند كه حتماً پول و جانش را در اختيار ما قرار دهد و زجر آن را هم بكشد؟ج) آيا حق دارد در فرصت نامعلوم باقيمانده به اعمال و زيارات برجایمانده خود برسد و در یککلام مرگ راحتترى را براى خود انتخاب كند؟
در اینگونه موارد كه بهطورقطع يا به اطمينان بيمار مدّت كوتاهى با تحمّل درمانهای شکنجه آور زنده میماند دليلى بر ادامه درمان ندارد؛ مخصوصاً اگر بار مالى سنگين داشته باشد و بهویژه اگر بيمار مجبور به وام گرفتن يا فروختن خانه خود گردد. در اینگونه موارد میتوان بيمار را به حال خود رها كرد و اگر مشورت كند میتوان به او مشورت داد كه اگر تحمّل ناراحتىها راداری درمان كن و چند صباحى بمان و اگر ندارى مىتوانى درمان را قطع كنى بهخصوص اگر بيمار در سنين بالا باشد. فكر میکنیم برخلاف آنچه دوستانتان گفتند جواب صريح و شفافى داديم.