مدت زمان پاسخگویی به هر سوال بین 24 تا 72 ساعت است.

لطفا قبل از 72 ساعت از پیگیری سوال و یا ارسال سوال مجدد خودداری فرمائید.

از طریق بخش پیگیری سوال، سوال خود را پیگیری نمایید.

captcha
انصراف

زمان پاسخگویی به سوالات بین 24 تا 72 ساعت می باشد.

انصراف
چینش بر اساس:حروف الفباجدیدترین مسائلپربازدیدها

احکام شرعی مرتبط با مرگ مغزی

درباره مرگ مغزى كراراً سؤالی کرده‌ایم و جواب فرموديد. اجازه دهيد آن را به‌صورت کلی‌تر مطرح كنيم: در مورد مرگ مغزى، كه مغز ازکارافتاده و تنها دستگاه‌های حياتى نباتى كار می‌کند و هيچ اميدى به بازگشت چنين كسى به حيات حيوانى و انسانى نيست، احكام مختلفى درزمینهی مسائل گوناگون حقوقى و مالى و پزشكى تصوّر می‌شود. لطفاً شرح جامعى درباره تمام اين مسائل هرچند به‌صورت فشرده بيان فرماييد.

با توجّه به اينكه پزشكان تصريح می‌کنند این‌گونه افراد مانند شخصى هستند كه مغز او به‌کلی متلاشی‌شده و يا سر از تن او جدا کرده‌اند، كه با كمك وسايل تنفّس مصنوعى و تغذيه، ممكن است تا مدّتى به حيات نباتى او ادامه داد، یک انسان زنده محسوب نمی‌شوند، درعین‌حال یک انسان كاملاً مرده هم نيستند. بنابراين، در احكام مربوط به حيات و مرگ بايد تفصيل داده شود. مثلاً احكام مسّ ميّت، غسل و نماز ميّت و کفن‌ودفن درباره آن‌ها جارى نيست تا قلب از كار بيفتد و بدن سرد شود. اموال آن‌ها را نمی‌توان در ميان ورثه تقسيم كرد و همسر آن‌ها عدّه وفات نگه نمی‌دارد تا اين مقدار حيات آنان نيز پايان پذيرد. ولى وكلاى آن‌ها از وكالت ساقط می‌شوند و حقّ خریدوفروش يا ازدواج براى آن‌ها، يا طلاق همسر از طرف آنان ندارند و ادامه معالجات در مورد آن‌ها واجب نيست و برداشتن بعضى از اعضاى بدن آن‌ها، درصورتی‌که حفظ جان مسلمانى متوقف بر آن باشد مانعى ندارد; ولى بايد توجّه داشت كه این‌ها همه در صورتى است كه مرگ مغزى به‌طور كامل و به‌صورت قطعى ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

دسته‌ها: مرگ مغزی

اوتانازى (خاتمه دادن به زندگى بيمارى)

يكى از بحث‌هاى مهم اخلاق پزشكى، كه امروزه در جهان مطرح است، «اوتانازى» است. كه معنى فارسى آن مرگ خوب و آسان و راحت، يا تسريع در مرگ، يا كشتن از روى ترحّم است. يعنى فرد به‌ظاهر سالم، يا بيمار سخت، يا بيمارانى كه غیرقابل‌برگشت هستند، به‌صورت داوطلبانه، يا غير داوطلبانه، با تزريق داروى مرگ‌آور توسّط پزشك از بين می‌روند. اين عمل را این‌گونه توجيه می‌کنند: «حيات هر انسان مربوط به خود اوست و هر وقت بخواهد می‌تواند از خود سلب نمايد!» و از طرف ديگر، در مورد بيماران، بعضى از پزشكان معتقدند اگر بيمارى داراى درد و رنج زياد و غیرقابل‌کنترل باشد، با دارو، در مرگ او تسريع ايجاد می‌کنیم تا بيش از اين درد و رنج نداشته باشد. با توجه به زمزمه قانونى شدن «اوتانازى» در جهان، حكم شرعى اين مسئله چيست؟

بى‌شك خودكشى و انتحار، به هر شكل و به هر صورت و كمك به مرگ ديگرى، به هر شكل و هر صورت، خواه از ناحيه خود انسان باشد يا از ناحيه طبيب و خواه به‌منظور نجات از درد و رنج باشد يا به دليل سربار جامعه بودن، يا ظالم و ستمگر بودن و يا هر دليل ديگر، ازنظر اسلام ممنوع است و در بعضى از آيات قرآن و احاديث اسلامى به اين معنى اشاره‌شده است. عقل نيز حكم می‌کند كه اين كار بسيار زشت و ناپسند است. اضافه بر اين، گشودن اين باب سبب می‌شود كه هر كس به هر بهانه‌اى دست به خودكشى بزند. يا اطبّاى سودجو، كمك به كشتن افراد كنند. يا افرادى كه می‌خواهند اشخاصى را از صحنه به در كنند، متوسّل به اين بهانه شوند، كه خودش تقاضا كرده، يا از دردهاى مختلف رنج مى‌برده است. يا به تشخيص ما مصداق ظالم بوده و كشتن او سبب قطع ظلم او شده است.

قطع درمان به خاطر ناامیدی از بهبودی یا عدم تحمل مشقت درمان

این‌جانب پزشك متخصّص جرّاحى عمومى هستم. فرض بفرماييد بيمارى با سرطان پيشرفته معده مراجعه كرده و از بنده مى‌پرسد آيا درمان شما مرا علاج می‌کند؟ و من پاسخ می‌دهد خير. فقط كمى به طول عمرتان اضافه می‌شود. دوباره مى‌پرسد: آيا اجبار دارم تن به درمان بدهم، درصورتی‌که بار مالى آن را نمی‌توانم تحمل‌کنم و آزار و اذيت ناشى از جراحى و شیمی‌درمانی را هم به‌صرفه نمى‌دانيم؟از طرف ديگر گاهى خود ما پزشكان مى‌دانيم آزار و اذیت عمل جراحى و شیمی‌درمانی در سنين بالا و بيمار ضعيف واقعاً به‌سختی تحمل می‌شود. اگر بيمار اين را بداند آيا حق دارد، درمان يا عدم درمان را انتخاب كند؟خيلى از همكاران متعهد من قبل از شروع اين راه و آمدن خدمت شما اين توصيه را كردند كه اين راه را نروم چون به‌جایی ختم نمی‌شود و حضرات عموماً اين مسئله را تلقى بر صدور مجوز مرگ قبل از وقوع مرگ می‌کنند و از ابتدا مخالفت می‌شود. درصورتی‌که چنين قصدى نيست، بلكه فقط بايد بدانيم تا چه موقع حق‌داریم براىبيمارى كه به مراحل آخر بيمارى رسيده كارهايى انجام دهيم كه سرمايه و جسم و روح و روان او را دستخوش تغييرات وسيعى قرار می‌دهد و مطمئناً به‌جایی نمی‌رسد. لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:الف) آيا بايد انسان آزمايشگاهى باشد كه داروها روى او امتحان شود و از مجموع قضايا به نتيجه رسيد؟ب) آيا مقرّرات الهى اين بنده اقتضا می‌کند كه حتماً پول و جانش را در اختيار ما قرار دهد و زجر آن را هم بكشد؟ج) آيا حق دارد در فرصت نامعلوم باقيمانده به اعمال و زيارات برجای‌مانده خود برسد و در یک‌کلام مرگ راحت‌ترى را براى خود انتخاب كند؟

در این‌گونه موارد كه به‌طورقطع يا به اطمينان بيمار مدّت كوتاهى با تحمّل درمان‌های شکنجه آور زنده می‌ماند دليلى بر ادامه درمان ندارد؛ مخصوصاً اگر بار مالى سنگين داشته باشد و به‌ویژه اگر بيمار مجبور به وام گرفتن يا فروختن خانه خود گردد. در این‌گونه موارد می‌توان بيمار را به حال خود رها كرد و اگر مشورت كند می‌توان به او مشورت داد كه اگر تحمّل ناراحتى‌ها راداری درمان كن و چند صباحى بمان و اگر ندارى مى‌توانى درمان را قطع كنى به‌خصوص اگر بيمار در سنين بالا باشد. فكر می‌کنیم برخلاف آنچه دوستانتان گفتند جواب صريح و شفافى داديم.

دسته‌ها: مرگ مغزی

ادامه معالجه بیماران مرگ مغزی

بيماران مرگ مغزى در علم پزشكى اشخاصى هستند كه دچار توقّف تمامى فعالیت‌های شناخته‌شده مغزى شده، ولى قلب و بعضى از اعضاى ديگر بدن آن‌ها به كار خود ادامه می‌دهد. تنفّس در اين بيماران متوقف‌شده و با استفاده از دستگاه تنفّس دهنده (اسپيراتور) می‌توان تنفّس را برقرار كرد. این‌گونه بيماران در فواصل زمانى چند ساعت يا بيشتر نهايتاً دچار ايست قلبى و مرگ خواهند شد، آيا می‌توان با توجّه به فروض ذيل این‌گونه بيماران را از دستگاه تنفّس دهنده جدا نمود:الف) هزينه سنگين دستگاه‌های تنفس دهنده.ب) استهلاك اين دستگاه‌ها در حدّى كه در موارد ضروری‌تر کارایی كافى را نخواهد داشت.ج) تحمّل اضطراب و انتظار طولانى خانواده بيمار، درحالی‌که بيمار آن‌ها بهبود نخواهد يافت.د) وجود بيمارى كه شانس بهبودى بيشترى داشته و هم‌زمان محدودیت در تعداد دستگاه‌های تنفّس دهنده وجود دارد. نظر شما چيست؟

در فرض مسئله اگر به امور مزبور يقين حاصل شود در تمام موارد ادامه معالجه واجب نيست.

دسته‌ها: مرگ مغزی

خاتمه دادن به زندگی بیمار به درخواست خود او

بيمارى در بستر بيمارى است. بنا بر تجربه و تشخيص تيم متخصّص و مجرّب پزشكى، هيچ اميدى به درمان او نيست و به سبب پيشرفت بيمارى تا چند روز ديگر قطعاً خواهد مرد، با اين فرض كه بيمار مذكور از درد و رنج جانكاهى برخوردار است و تحمل اين درد براى او طاقت‌فرسا و غیرقابل‌تحمل است و به همين دليل علاقمند به خاتمه دادن به زندگى‌اش است. لطفاً بفرماييد:الف) آيا تيم پزشكى براى رهايى از رنج طاقت‌فرساى بيمار، حق (يا وظيفه) دارند با تزريق آمپول هوا، يا خوراندن دارويى مهلك (به او) به زندگى‌اش خاتمه بخشد؟ب) آيا تيم پزشكى حق دارد به‌طور غیرمستقیم عمل نموده و مثلاً زمانى كه بيمار مذكور به تنفّس مصنوعى احتياج مبرم دارد، يا نيازمند معالجات اضطرارى است، با خوددارى از انجام معالجه اضطرارى، يا تعلّل و تأخير در رساندن تنفس مصنوعى، يا قصور و تقصير در امر خوراندن داروهاى حياتى و موردنیاز بيمار زمينه را براى پايان دادن به زندگى وى مهيّا كرده و او را در آستانه مرگ قرار دهد؟ج) در فرض مذكور، آيا تيم پزشكى حق دارد، داروهاى مهلك و كشنده را در اختيار بيمار مذكور قرار دهد تا براى رهايى از درد جانكاه با خوردن اين داروها (با قصد خودكشى) به زندگى دردآورش خاتمه بخشد؟د) در مسئله مذكور آيا فرقى بين انجام عمل و ترك عمل وجود دارد؟ به اين معنى كه اگر كسى به‌طور مستقيم داروى مهلك را به بيمار تزريق كند فرقى باکسی كه به‌طور غیرمستقیم و مثلاً با نرساندن تنفس مصنوعى، موجب مرگ بيمار می‌شود، دارد؟ه ) درصورتی‌که بيمار در حالت اغما و بيهوشى فرورفته باشد و هيچ علائم حياتى مبنى بر شعور وزنده بودن در او مشاهده نشده و به حيات نباتى زنده باشد، آيا اولياى دم و بستگان بيمار حق‌دارند، درباره تداوم معالجات پزشكى يا عدم تداوم و قطع آن تصميم بگيرند؟

پزشك يا تيم پزشكى حق ندارند به زندگى بيمار خاتمه دهند يا ابزار خودكشى را در اختيار او قرار دهند؛ ولى می‌توانند از ادامه معالجه چنين بيمارى خوددارى كنند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی